نمایش نوار ابزار

پیشگفتار

 پیشگفتار

 

به نام یگانه معمار هستی و به نام خالق هنر و زیبایی‏ها.شکر بی‏کران برنعمت بی‏پایانت که بینایی چشم از روشنایی آفتاب عالم است و معرفت بینایی دل از تابش انوار تو. امید، شادی و آرامش روان باتو بودن است.ارزش روز از ظلمت شب هویداست.لذّت شب و روزدرتماشای زیبایی‏های توست به گستردگی عالم، از عطر افشانی ریزدانه ‏ایکه روان را می‏آرامد و بلند سروِ سبزی که در سایه‏اش تن می‏آساید و ستارگانی که در تاریکی شب می‏درخشند و راهبر راه‏اند، گل‏های نوروزی که از زیر برودت برف سر می‏کشند و آمدن بهار رابشارت می‏دهند و زیبایی را زیبندۀ زندگی می‏دانند و هوایی که بی‏کران آفریدی و کمتر نصیبمان می‏شود. اگر آلوده نشود همواره حیات ‏بخش است و راحتی نفس و سلامتی جان، و باران بهاری که زمین مرده را و زندگان مانده را به قیامی دگر می‏طلبد و حیاتی از نو می‏بخشد، و از سبز طبیعتی که هر قدر به درون دلش رویم، عطش ماندنش داریم و این بزرگ‏ترین دارایی بشر را می‏ستاییم تا تـبربر زمین گذاریم و گلویشان نبُریم، آتش نبارانیم، برگ سبزشان را به رنگ سرخ آتش نکشیم: نبود آن نابودی ماست. لبریز ازاین همه هنر، زیبایی، عشق و احساس سرریز شویم به جویبار قلم تا سبز گردد صفحات سفید سفرۀ زندگی به انواع هنر ِبرگرفته از طبیعتِ توتا زندگی به تنوّع در همۀ ابعادش تکامل یابد، از چکاوک اندیشه‏ها ساخته گرددو به گل‏های رنگارنگ و به زیبایی و هنر شکفته شود.

بیست و یک

و این‏چنین بود که من جذب هنر و زیبایی‏های معماری در بناءهای تاریخی شدم و هر چه بیشتر با آن ها کار می‏کردم تناسب و هماهنگی طبیعت انسان را با بناءهای تاریخی بیشتر می‏دیدم.بابیش از ۳۵سال کار عملی و علمی چنان أنس و الفتی یافته بودم که آرامشم را با جمع‏آوری این یافته‏ها یافتم.درمی‏یافتم که انسانِ معمار و هنرمند که طبیعت و سرشت خویش را در نهاد یک بناء به نمایش گذاشته از طبیعت الهام گرفته است؛ و لبریز از زیبایی‏هایش و سرریز در زیبایی‏های طبیعی معماری هنر.

انسان هنرمند نمی‏تواند به قالب ساخته‏شدۀ دیگران درآیدو به آن شکل اندیشه و عمل نماید ؛ خلاف جهت ذات و فطرت خویش حرکت کند.او دریافته است که میلیون‏ها گل و گیاه و میوه در طبیعت با هزاران شکل و شمایل، رنگ و بوی متفاوتی دارند ؛چرا او نتواند.او نمی‏تواند به یک شیوه و شکل واحدی از معماری و نقّاشی بسنده کند.بی‏جهت نیست که گفته‏اند:هنر چشمۀ همیشه خروشان است. او هزاران طرح و شکل و شیوه برای بیان ایده‏ها در آستین دارد. هنرمندان، سرمایه‏گذاران خیّر، معماران، نجّاران، نقّاشان، خطّاطان، صنعتگران، کارگران، ادیبان، روشنفکران و طرّاحانبا وحدت در عمل و نظر این گل‏ها را در گلستان شبستان مساجد تاریخی کاشته‏اند تا به زیبایی زندگی انسان‏ها نقشی نو کشند و معنایی دگر دهند، بر خشم و خشونت فائق آیند و بر ناآرامی‏ها آرامشی آفرینند؛هنری که پاسخگوی بُعد معنوی وجود انسان است و او را به تفکّر و تأمّل وامی‏دارد و حسّ زیبایی را در انسان برمی‏انگیزد و سبب می‏شود وی حضور الهی را در خود درک کند.خصوصاً در مساجد تاریخی این شهر، خدا حضوری بس بزرگ و پر رنگ و زیبا دارد و هنرآفرینان در محضر خدا ایستاده‏اند.

نگاه نگاره‏ها در واقع بیان گوشه‏ای ازهنر، زیبایی و نقش‏ونگارهای موجود در شبستان‏ها و چهل‏ستون‏های باشکوه مساجد چوبی این شهر از دورۀ صفوی است و، از همین دریچه،نگاهی است به این نگاره‏ها آن هم از خانه‏های خدا به دنیای دینداران و به اجتماع انسان‏ها.چه، هنرآفرینان عارفانه عشق خدا به مردمو عشق مردم به خدا را به تصویر کشیده‏اند نه ترس را. آنان همۀ مردم را از آنِ خدا، لذّت زیستن رابهره بردن از داشته‏ها و دارایی‏های دنیا رادوستی و درستی می‏دانندو صلح و آرامش را برای همۀ ابنای بشر می‏خواهند. نگاه نگاره‏ها نشان می‏دهد که نقّاش، نجّار و معمار، با الهام از طبیعت،شبستان این مساجد را جولانگاه هنر و زیبایی‏های خدا در درون خود نموده و جویباری زلال برای همگان جاری ساخته‏اندتا در گذر زمان هر تشنه‏ای به

بیست و دو

قدر رفع عطش جامی از آن سرکشد و در لذّت رفع تشنگی نشاطی دیگر یابد.

این آموزۀ طبیعت است و نمود این هنر را هنرمندان در موزه و نمایشگاهی به وسعت این شهر، در مساجد، با الهام از زیبایی‏های طبیعت و تناسب و تنوّع، در معرض دید عموم قرار داده‏اند.تا سر بلند می‏کنی به سوی خدا، زیبایی‏های طبیعت از گل و برگ، بوته‏های پیچک در طرح‏های متنوّع، ترنج و سرترنجو ستون‏هایی را می‏بینی که انگار درختان شاخه‏داری هستند که آسمان مسجد را نگاه داشته‏اند. انسان متعالی وقتی با چنین سرشتی سر به آسمان برمی‏دارد چهرۀ معبودش را در عرش می‏بیند و به رکوع که می‏رود طبیعت زیبای نقش‏بسته بر فرش را در مقابل چشمان خویش دارد و بر چنین خالقی با تمام زیبایی‏های زندگی سر به سجدۀ شکر می‏گذاردو با تکبیر و سپاس سر از سجده برمی‏داردتا دچار زمستان سخت زندگی نشود.قیامی دیگر و خواهشی از نـومی‏آغازدچرا که به سختی راه آگاه است، به افسون شعبده‏ بازان نا آگاه، و به لغزش انسان‏های پاک دل واقف.

شناخت و آگاهی از سرشت و نهاد انسان‏ها خود هنر دیگری استکه درقالب تنوّع سرستون‏ها و رنگ و نگاره‏های آنها بیان گردیده است.انگار می‏گویند خداوند برای زیباسازی زندگی، تنوّع و تفاوت در اندیشه‏ها وافکار و سلیقه‏ها را می‏پسندد. هنرمندان این هنرنمایی را از خدای هنر آموخته‏اند.

مطالب این مجموعه حاصل کنکاش و تراوش آموزه‏های۳۵سالۀ عمر اینجانب از هنر معماری در بناءهای تاریخی و بافت تاریخی شهری، خصوصاً مساجد، شهربناب است با یاری و همکاری تمامی دوستداران و علاقه‏مندان و محقّقان و کارشناسان عرصۀ میراث فرهنگی و فرهنگ وهنر.برای مستندسازی مطالب، مطالعه و مسافرت‏های علمی و تحقیقی به گوشه ‏وکنار کشور به عمل آمده استتا نقش نبوغ و کوشش بشری در ساختن میراث فرهنگی ما بهتر شناخته شود و روح ابداع، اختراع، تمایلات مختلف دینی، تکامل اخلاق، آداب، شاهکارها، پیشرفت علوم معماری، خردمندی و ابتکارات هنری نمایان گردد.شاید این تراوش به جویبارکوچکی تبدیل گردد و زیبایی دیگری بیافریند!تمامی هنرها زیبا هستندامّا این هنرمندان هنرشان را با خدا و خلق خدا معامله کرده وزیبایی روح و معنویّت درون انسان و زنده بودن به زندگی را به نمایش گذاشته‏اند.

صرفاً باتوسّل به اصل تناسب در معماری نمی‏توان گفت تنها مساجد این شهر زیبا بوده‏اند،

بیست و سه

بلکه به تناسب آن تمام اجزای شهر در آن روزگار، از شهرسازی، معماری، آب و نهرها، کشاورزی، صنایع‏دستی، تجارت و معاملات، خصوصاً فرهنگ مردم، هماهنگ و متناسب با زیبایی‏های بناءهای تاریخی مساجد شهر بودند و هنر در این بناءهای تاریخی زبان گویای زیبایی فرهنگ عصر خود در تمامی اجزای شهر است.نمی‏توان هنر را تنهادر مساجد تصوّر نمود:تمام ارکان و فرهنگشهر باید متناسب و هماهنگ باشند تا این مساجد نیز به هنر آراسته گردند؛تمام سیم‏های یک ساز باید هماهنگ نواخته شوند تا نوایی موزون و آرامش‏بخش خلق گردد. هماهنگی‏های هنری در تمام شئونات زندگی و اجزاء و اندام شهر بوده است.بیشترآنها از بین رفته‏اند امّا مساجد،به سبب آنکه اماکن مذهبی و دینی هستند،از تخریب و بلایاء در امان مانده‏اند.

این اثر شاهدی تاریخی و پلی است میان نسل آخر این فرهنگ و هنر و معماری در شهر بناب، از یک‏سو،و نسل جدید با فرهنگی جدید، از سوی دیگر،که امروز به سرعت در حال تغییر و تحوّل است.بیشتر این ناهنجاری‏ها ناشی از تغییر نگرش‏ها و باورها و اندیشه‏های متفاوتی هستند که در طول تاریخ بر ما تأثیر گذاشته و هیچ‏گاه نیز با هویّت اوّلیّۀ ما ایرانی‏ها سازگار نبوده‏اند و ما گرفتار چندهویّتی و چند فرهنگیِ ناموزون و نامتناسب در طول تاریخ هستیم.یکی جا نیفتاده، ظهوری دیگر می‏آغازد و … .

در فصل «مرمّت آثار و بناءهای تاریخی»تلاش شده است تا یک پرونده و شناسنامۀ مرمّتی باز شود. جمع‏آوری و تدوین اطّلاعات مرمّت بناءها که در حافظۀ نگارنده بود شاید برای جویندگان و علاقه‏مندان اینگونه مسائل راهنما و راهگشا باشد.شایان ذکر است این مرمّت‏ها با نظارت کادر فنّی سازمان میراث فرهنگی استان صورت گرفته‏اند و نگارنده نقش مجری آنهارا بر عهده داشته است.

به برخی از هنرهای به‏کاررفته در سردر خانه‏ها، معماری بناءهای سنّتی، درهای چوبی خانه‏ها، قفل‏های پیچی و چوبی، اسناد تاریخی، اشیای فرهنگی و صنایع‏دستی، آسیاب آبی، منجنیق (منجلیق) آب، رودخانه‏ها و جویبارها، دولاب، کبوترخانه‏ها، صنایع‏دستی، گویش‏های محلّی و واژه‏هاییکه جزءمواریث فرهنگی و هنری این مرز وبوم بوده‏اندو امروزه یا از بین رفته یا در حال تخریب‏اند و همگی از هنر و زیبایی و تفکّر وخلاقیّت و صنعت زمان خودحکایت دارند نیزگریزی زده شده است.زیرا، شاخه‏های صنعت امروز به ریشه‏های هنر دیروز که در دل تاریخ این شهر ماندگار هستند اتّصال دارند. در واقع، این اثر گزارش کاری است به مردم عزیز و برقراری

بیست و چهار

ارتباط فرهنگی و روحی با آیندگان.

از ویژگی‏های این مجموعه، استفاده از تصاویر به جای متن‏های طولانی است که، در عین زیبایی بخشیدن به اثر، درک آن را برای مخاطب تسهیل می‏سازند. از نقاط قوّت این مجموعه نیز می‏توان به بهره‏گیری از منابع و اسناد تاریخی نادر و نگاهی اشاره کرد که نگارنده از زاویۀ دید دیگری به این آثار انداخته و مشاهدات خود را برای علاقه ‏مندان به این منابع و آثار عرضه داشته است.

سخن را با این اعتراف به پایان می‏برم که نوشته‏های اینجانب خالی از خطا نیست واصولاً انسانِ بی‏خطا نتوان یافت. انشاءاللّه صاحب‏نظران از خطاهای بنده با بزرگواری چشم‏پوشی فرموده و،ضمن یادآوری آنها،در تألیفات و نوشته‏های خویش این نقایص را اصلاح و برطرف ساخته و ما را بهره‏مند خواهند فرمود. مهمّ این بود که بخش کوچکی از هنر و زیباکاری‏های ارزشمند میراث فرهنگی این شهراندکی برجسته گردد و در زمان طنین‏انداز باقی بماند. امید است فرهنگ، فکر، اندیشه و عمل گذشتگان مبنای تفکّر، اندیشه و عمل آیندگان قرار گیرد و در معادلات و تحوّلات تاریخ طبیعی انسان اثرگذار باشد. معنای این گفته نادیده گرفتن زیبایی‏های دنیای مدرن امروزی نیست، بلکه باید مبناء و اساس آن را در زیبایی‏های فرهنگ و علوم گذشتۀ ملّت‏ها جست‏وجو کرد.

توضیح: تمامی عکس‏های داخل کتاب از نگارنده است مگر آنکه مأخذ و منبع دیگری زیر

بیست و پنج

آنها قید شود. همچنین، تصاویر و مطالب کتاب و نیز دیگر مطالب مرتبط با بناب در وبسایت شخصی نگارنده به آدرس «www.negahenegareha.ir»در دسترس علاقه‏مندان قرار گرفته است.

 

 

دیدگاه ها