مکاتب نقّاشی و نگارگری در ایران ، مساجد بناب و مناطق آن
سابقۀ تاریخی
قدیمی ترین مرحلۀ زندگی بشر در فلات ایران مربوط به تمدّن عصر حجر میانی است که احتمال میرود مربوط به ۱۰ هزار تا ۱۲ هزار سال پیش باشد. مدارک این زندگی از غارهای «هوتو» و «کمربند» در نزدیکی به شهر به دست آمده است. در غار «میرملاس»، صحنه های شکار و تصویر حیوانات گوناگون و نیز نقوش سمبولیک مشاهده میشود. غار «دوشه» در نزدیکی لرستان که از محیط اطراف برای نقوش وام گرفته است و نیز غارهای «هومیان»، «شکارچیان» (کوه های بیستون کرمانشاه)، «تمتمه» (در آذربایجان)، «خونیک» (خراسان) و «شنیدار» (کوهپایه های غربی زاگرس با فرهنگ بردوستیان) از دیگر مظاهر زندگی اوّلیّه در فلات ایران هستند.[۱]
هنر نقّاشی قبل از آنکه بر روی پارچه، مقوّا و کاغذ به کار رود هزاران سال پیش از آن بر روی دیوار کاخها، معابد، به صورت کاشیکاری و بر روی مصالح دیگری چون چوب، سفال، گچکاری، و بر روی قطعات سنگی و فلزی و غیره مرسوم بوده است. در عصر هخامنشیان تزئین کاخها و پرستشگاهها به وسیلۀ نقّاشی بر روی اندود گچ و یا به واسطۀ کاشی های الوان رواج فوقالعاده داشته است. آنچه در بررسی و تحقیق نقّاشی های دوران اشکانیان برای تاریخ هنر ایران دارای اهمّیّت است طرحها و شیوه های خاصّ هنر ایرانی که پایۀ آن در روزگاران پیشتر ریخته شده… . بسیاری از نقوش خاصّ ایرانی از جمله به کار بردن حاشیه های تزئینی، گره سازی، طرح های هندسی، گل نیلوفر، برگ کنگر و بسیاری طرح های گوناگون دیگر بکار گرفته است [کذا]. و در نقّاشی های عصر مانی، پرندگان، گل ها و گیاهان مورد توجّه هنرمند قرار گرفته است».[۲]
برگی از کتاب ارژنگ از نقّاشی مانوی (دکره ۱۳۸۰، ۱۳۸)
پیامبر نقّاش مانی
دین مانی در نواحی شمالی و شرقی ایران از جمله آسیای مرکزی، ترکمنستان شرقی و در نواحی رود سیحون نفوذ کرد، سپس در قرن دوّم هجری ترکان اویغور به این نواحی دست یافتند و آیین مانی را پذیرفتند. هنگامی که مغولها بر طوایف اویغور چیره شدند، عدّهای از آنان را که با نقّاشی سبک مانی آشنایی داشتند به چین بردند و بدین ترتیب نقّاشی چینی بوجود آمد. همین سبک در عصر حکومت مغول و تاتار از چین مجدداً به ایران بازگشت و اساس نقّاشی و تذهیب در زمان سلاطین مغول و گورکانی و صفوی شد. در نتیجه دین مانی نقّاشی معروف به سبک چینی را به وجود آورد و صنعت مصوّرسازی و کتابسازی را در ممالک گوناگون معمول نمود. ایرانیان بیش از آنکه به مانی ارزش پیامبری بدهند، وی را صورتگری چیره دست می دانند.[۳]
… و به مرور زمان تأثیر عوامل مغولی و تیموری در هنر نقّاشی از میان رفت و کم کم عناصر و عوامل نقوش، کاملاً ایرانی و اسلامی شد. نقوش گیاهی بسیار ظریف از جمله شاخه های اسلیمی، گل وبرگ های ختایی و گل معروف شاه عباسی و نقوش ظریف و دقیق حیوانی و طبیعی، نقوش متداول و رایج در نقّاشی ها و طرح سایر هنرها شد و به کارگیری مجدّد نقّاشی های مانی در اوایل اسلامی رایج شد… .[۴]
و ……………………………………….ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
یکی از مهمّترین ویژگی های دولت اشکانی آزادی مذاهب در نظام سیاسی آن بود که متأسّفانه با ظهور دولت ساسانی این آزادی از بین رفت و آیین زرتشت دین رسمی شد. همین سیاست تک مذهبی و پیوند دین و سیاست در دولت ساسانی سبب شد که از سوی مؤبدان زرتشتی با آیین مانی برخورد سرسختانه ای به عمل آید.
در زمان ساسانیان آنان مخالفان خود را به تهمت و افترای بی دینی یعنی «زندیک» از میان برمی داشتند و این سابقه از آنجا سرچشمه می گرفت که مانی علیه مؤبدان که برای اوستا تفسیرهایی نوشته و نام آن را «زند» گذاشته بودند کتابی نوشت به نام «پاد زند» یعنی باطل کنندۀ زند… . و این حربه به دست عرب ها افتاد و آن ها نیز مخالفان آیین اسلام را زندیق (زندیک) می خواندند و با این حربه و افترا کلیۀ آزادیخواهان را به بند می کشیدند.[۵]
مانی برای گسترش افکار خود و غلبۀ نور بر تاریکی، غلبۀ آگاهی بر جهل و نادانی»، علاوه بر نقّاشی، به خطّ نیز توجّه خاصّی داشته است:
مانی عقیده داشت که چون خواندن خطّ پهلوی پارتی، ساسانی و خطّ اوستایی برای همگان دشوار است به خصوص اینکه مؤبدان مانع از آن بودند که عامّۀ مردم با خطّ اوستایی آشنا شوند تا این امتیاز برای آنها محفوظ بماند و هم مردم را از حقایق بیخبر بگذارند و از این بیخبری بتوانند در تحمیل نظراتشان موفّق باشند. این بود که برای مبارزه با آنان به استخراج قلمی تازه از خطوط کهن ایران باستان دست یازیدند.[۶]
سرانجام مانی به خاطر عقاید نوین خود به دست بهرام (پسر شاپور اوّل ساسانی) کشته شد. مانی که با ضربۀ سلاح نگهبان از هوش رفته بود و از بینیاش شیار خونی سرازیر شده بود، وقتی به هوش آمد با صدایی ضعیف برای آنها که به تماشایش آمده بودند گفت: دین من آیین زیبایی هاست.
مانی مخالف آزار جانداران، خاموش نمودن و آلودن آتش، تخریب منابع طبیعی، و آلودن آب است. او داشتن برده، کنیز و غلام را ردّ می کند و منادی دوستی، بردباری، آشتی، عقل، راستی، شادی، مهربانی، خوش اخلاقی، پاکدامنی، نماز، روزه و صدقه به محرومان بود.[۷]
مانی عقیده داشت که همۀ ادیان باید با هم متّحد باشند و خواهان صلح بود. در جامعه نباید اختلاف طبقاتی به وجود بیاید و هر کسی حق دارد آزادانه ملک خود را داشته باشد… . آیین مانوی، ایمان دارد که میان معتقدات کلّیۀ ادیان بزرگ اتّحاد و اتّفاق ممکن است.[۸]
افکار او در آن زمان یک موج نوین فکری را در ایران به وجود آورد و روزبهروز بر پیروانش افزوده می شد. حسّ آزادی طلبی مردمی که سال ها زیر نظر مؤبدان زندگی کرده بودند شکوفا شد و از همۀ ادیان به او پیوستند زیرا او خواهان صلح بود. مانی به سراسر ایران سفر می کرد تا اینکه شاپور از افکار او آگاه شد و او را به دربارش احضار کرد. بیانات مانی به حدّی تأثیرگذار بودند که نظر شاپور را به خود جلب کرد و شاپور او را مشاور خود ساخت.
هنر مانی
هنر مانی نیز چون مذهبش ترکیبی بود از سبک های هنری موجود در آن زمان. مانی موفّق شد طرفداران و شاگردان فراوانی که عمدتاً هنر نقّاشی را نیز در کنار عقاید استاد خویش می آموختند تربیت کند. کار به جایی رسید که او وارد دربار ساسانیان شد و به عنوان دانشمندی فرهیخته و هنرمندی بی نظیر، شاپور اوّلِ (۲۴۱-۲۷۲ میلادی) آزاد اندیش را شدیداً تحت تأثیر قرار داد و بنا به گفتۀ بسیاری از مؤرّخین او به مذهب مانوی گرایید. مانی بعد از مرگ شاپور اوّل بنا به دلایل سیاسی از دربار ساسانیان گریخت و تحت تعقیب مخالفان زرتشتی که دوباره قدرت را به دست آورده بودند قرار گرفت. بعد از مرگ مانی در سال ۲۷۶ میلادی پیروان و شاگردان وی از ترس آزار مخالفان به شمال و شرق ایران (ماوراء النهر، ترکمنستان و غیره) گریختند و مورد استقبال ترکان اویغور قرار گرفتند که مدّتها کیش مانوی را دنبال میکردند.[۹]
نقّاشیهای بدیع و خارقالعاده و التقاتی مانی هر سلیقه و هر اعتقادی را ارضاء میکرد. پس هنر وی با این ویژگی ها آنچنان بر سایر هنرمندان ایرانی تأثیر گذارد که او را هنوز پدر هنر نگارگری میخوانند.[۱۰]
و ……………………………. ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
حفظ هویّت نقّاشی
ایرانیان در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود در پی حفظ هویّت و اصالت های مختصّ به خود بودهاند و همواره به مبارزه با حملات فرهنگی و سیاسی اقوام مهاجم می پرداختند تا چهارچوب های فرهنگی ایران را حفظ نمایند. بارها به زیر استیلای بیگانگان در آمده امّا هویّت تاریخی و ملّی خود را همچنان پا بر جا داشته است.[۱۱]
در پس این هجوم فرهنگی آنان کاملاً از رویکردها و اعتقادات غیر ایرانی مصون ماندهاند. تاریخ و فرهنگ ایران مملؤ از فرزانگان و بزرگانی است که زندگی و اندیشه و روش و منش آنها در فرهنگ و زندگی دیروز و امروزی ما حضور دارد. شناخت آنان شناخت خود ماست و ترسیم آیندۀ ماست و مانی یکی از آن نامدارانی است که پیام آور مهر، هنر، عشق و صلح است.
می دانیم هنر ساسانیان در بخش بزرگی از دنیای متمدّن زمان آنان رواج داشته و تجلّیّات گوناگون آن در گوشه و کنار دنیای آن روزگار سرمشق هنرمندان بوده است. از هنگامی که ایرانیان به دین اسلام گرویدند تمام تجربیّات هنری و فرهنگی و همۀ سنّت های باستانی ایرانی به خدمت آیین نو گماشته شد وپایههای هنر اسلامی را بنیاد نهاد. گرچه در قلمرو سرزمینهایی که تا آن روزگار از آنِ بیزانس بود هنر اسلامی تا اندازهای رنگ غربی به خود گرفت و همان بهره گیری که از هنر ایران شد از سنّت های باستانی یونان و روم نیز به عمل آمد ولی با مقایسۀ آنچه تمدّن و هنر ایرانی به جهان اسلام ارمغان داده سهم بیزانس بسیار ناچیز مینماید. به راستی در هر جا سخن از هنر اسلامی به میان بیاید گویی از هنر ساسانیان گفتگو میشود زیرا تا دورافتادهترین نقاط دنیا آنجا که دین اسلام متداول گشته به دنبال خود فرهنگ و تمدّن و هنر ایرانی را نیز به همراه برده و آن را رایج ساخته است… . مگر از میان خلفای عباسی متوکل و هارون الرشید و پس از وی جانشینانش لباس ایرانی بر تن نکردند و نکوشیدند روش شاهنشاهان ساسانی را پیش گیرند و کاخ هایی همانند ایوان های آنان بسازند؟ همچنین مگر هزار سال پیش از آنان اسکندرِ پیروز خود مغلوب فرهنگ و تمدّن ایرانی نشده بود و یا صدها سال پس از آنان مغولان مهاجم در برابر تمدّن و هنر ایرانی سر تعظیم فرود نیاوردند؟[۱۲]
نقش و نگارهای سرستونها و شبستان مسجد چوبی اسماعیلبیگ بناب از دورۀ صفویّه
Ornaments of the wooden shabestan, the Esmaiel Beige Mosque, Bonab (Safavid period)
نگارگری ایران نیز در طول سده های متمادی از سایر فرهنگ ها و تمدّن ها متأثر گردیده و بر دیگر سرزمین ها و فرهنگ ها تأثیر گذاشت، امّا هیچ گاه خصلت های اصیل و سنّتهای پسندیدۀ خود را از دست نداد و با وجود فراز و نشیب های فراوان و حتّی در زیر سلطۀ بیگانگان بودن، باز هم اصالت خویش را حفظ کرد. آنچه را از غیر می گرفت در خود جذب و تبدیل می ساخت و در انتها باز هم روح ایرانی را در آن تزریق می کرد، همچون عسلی که زنبور پس از استفاده از شیرۀ گل های فراوان تولید میکند. بحث و بررسی پیرامون تأثیرپذیری نگارگری ایران بسیار است، و شاهد نظرات متفاوتی در این باره هستیم. در این میان «مانی» را نیز الهام گرفته از تصویرسازی و کتاب آرایی بابل می دانند و گروهی نیز نگارگری ایران را زادۀ تصاویر چینی. چنین نظری کاملاً نشان دهندۀ عدم آگاهی است. چه، آنان با دیدن تنها یک دوره از نگارگری ایران، که در زیر سلطۀ مغولان ایجاد گشته بود، نگارگری ایران را زادۀ تصاویر چینی میدانند، در صورتی که خیلی پیش از آن نگاره های ایرانی وجود داشته و تصاویر مانوی و بسیاری نمونه های دیگر که در فصول پیشین به آنها اشاره رفت، شاهدی بر این مدّعاست، حتّی با شواهد بسیار نگارههای چینی را در ابتدا متأثر از ایران میدانند. «آفن لوگوک» دانشمند آلمانی ضمن کاوشهای خود در شهر «تورفان» ترکستان، تکّه هایی از نقّاشی کتاب «ارژنگ» مانی را یافت. وی اظهار کرد که نقّاشی ساسانی بدین وسیله از ایران به ترکستان چین و مغولستان رفته و سده های پس از آن باز به ایران برگشته است.[۱۳]
و …………………………..
ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
مکتب تبریز
و ………………………
مکتب هرات
در مکتب هرات[۱۴]، مربوط به جانشینان تیمور لنگ، و مکتب صفوی نیز تداوم روش های ساسانی به چشم می خورد، امّا مع الواسطه و دور است.[۱۵]
مکتب تبریز (دورۀ صفوی)
دورۀ فرمانفرمایی و سلطنت خانوادۀ صفویّه در ایران عصر رفاهیّت، روزگار آسایش، فراوانی نعمت، زمان ترقّی و پیشرفت هنر و صنعت است. در این عهد پیشرفت ها و تحوّل زیادی در فنون و هنر نقّاشی رخ نمود. و صنایع و فنون، مراتبی عمده را پیمود. مخصوصاً هنر نقّاشی در نیمۀ اوّل حکومت طولانی این دودمان به درجۀ بلندی از ابداع و تازهکاری و استواری رسید و جای تعجّب نیست زیرا که استیلای شاه اسمعیل بر هرات (۹۰۷-۹۳۰ ﻫ.ق.) و مهاجرت اساتید پیشۀ هنر به پایتخت شاه در تبریز پس از آن انتخاب و تعیین بهزاد از طرف شاه در تبریز… .[۱۶]
و ……………………………. ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
مکتب قزوین
مکتب قزوین از زمان انتقال پایتخت به قزوین، توسّط شاه طهماسب تا دورۀ انتقال پایتخت توسّط شاه عباس به اصفهان، را شامل میشود. شاه طهماسب صفوی به …………………………….
مکتب اصفهان
واپسین مکتب نگارگری در دوران حکومت صفویان مکتب نگارگری اصفهان است که بعد از انتقال پایتخت توسّط شاه عباس کبیر به اصفهان به وجود آمد. آغاز مکتب اصفهان در نقّاشی منتسب به اواخر سال ۹۹۷ ﻫ.ق. است. رضا پسر علی اصغر[۱۷] که از نگارگران دربار شاه اسماعیل دوّم بود حدود سال ۹۹۵ ﻫ.ق. به جمع نگارگران شاه عباس پیوست. این نقّاش و ……………………….
اسامی نقّاشان
اسامی نقّاشانی که در زمان پیش از سلطنت شاه عباس، یعنی در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب، شهرتی داشتهاند به ترتیب حروف الفبا به قرار زیر است:
احمد قاضی، احمد قزوینی، احمد شیخ، ابراهیم میرزا، اسماعیل پسر شاه طهماسب، بابا حاجی، بهرام افشار، بهرام میرزا، بهرام قلی افشار، کمالالدین بهزاد، برجعلی اردبیلی، درویش حسین نقّاش، درویش محمد مولانا، درویش محمد نقّاش، دیوانۀ تبریزی، دوست دیوانه، دوست محمد بن سلمان نظامالملک، زینالعابدین، جنید، حبیباللّه مولانا اهل ساوه،
و …………………………………….
اسامی نقّاشان در کتیبه های مساجد منطقه
مسجد مهرآباد
از اسامی چهار نفر نقّاش در کتیبه های باقیماندۀ مسجد مهرآباد بناب (نک. صفحات ۲۷۳-۲۷۴ کتاب) و بررسی این اسامی ……………………………
مسجد میدان بناب (گزویش)
اشاره کردیم که تعداد کتیبه های نوشتهشده در شبستان این مسجد زیاد است، امّا مضمون اکثر آن ها آیات قرآنی است. بر ………………………..
مسجد کبود ( گؤی مسجد )
در کتیبه های شبستان مسجد کبود بر .……………………………..
مساجد چوبی مراغه
بر اساس مطالعاتی که تاکنون در مساجد چوبی مراغه انجام گرفته است،اسم نقّاش در آن ها یا نیامده و یا از بین رفته است. تنها در مسجد ضریر در روی یکی از پردوها تاریخ نقّاشی درج شده است: «تاریخ نقّاشی مسجد شهر ذی الحجه الحرام سنۀ ۱۲۸» (به احتمال سال ۱۲۸۰ یا ۱۲۰۸ ﻫ.ق. است).
مساجد چوبی عجبشیر
در مسجد شیرلوی عجبشیر اسامی دو نقّاش دیده میشود: ……………………………….
زبان هنر
هنرمندان، آگاهان، حکیمان، بذرافشانان دانایی و آنانی که از دل با مردم سخن می گویند و همواره به همراه مردم می مانند با هنرمندی خویش هر کدام شیوۀ متفاوتی را برگزیدهاند امّا هدف غائی تمامی آنان بالا بردن دانش و سطح آگاهی مردم و زدودن زشتی ها و کاشتن زیبایی در این جهان است. آنان هر کدام دُرّی از دریایی برداشته و دریا را رها کرده اند و این دُرّها را رایگان در دستان آدمیان قرار داده اند تا انسانیّت و آدمیّت شکل بگیرد و بدرخشد. تفاوت تنها در بیان مطلب است. از جمله:
به صورت نقّاشی: بر روی تابلوها، دیوارهای کاخ ها و عمارت ها، شبستان ها، روی تخته ها، کتاب ها، کاریکاتورها و غیره،
به صورت معماری: معماری متنوّع آجری و هنری در بناءها، تراشکاری های سنگی، گچبری ها و غیره،
به صورت مکتوب مانند کتاب، نشریّات، شعر، نثر، خوشنویسی و غیره،
در اعیاد و آیین های ملّی و مذهبی،
به صورت بیان و سخنرانی،
به صورت فیلم، نمایشنامه و آرایش لباس و صحنه،
برگزاری نمایشگاه ها، و ایجاد موزهه ا برای آگاهاندن مردم از جریان های تاریخی و فرهنگی گذشته.
و………………………………. ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
نقش هنر مانی در نگاره های مساجد تاریخی منطقه
در و دیوارش از جنت نمونه
|
ز شاخ و برگ و مرغِ گونهگونه
|
در نظام های حکومتی ایران نوعی هنرپروری متمرکز در دربار پدید آمده ا
و……………………………………
همزبانی هنرمندان در برج مقبرۀ شمس تبریزی و مساجد منطقه
برای درک بهتر معنا و مفهوم نگاره های نقش شده در مساجد منطقۀ بناب گریزی می زنیم به یکی از شاخصترین معماری های منطقه که با مردم سخن می گوید. این معماری برج مقبرۀ شمس تبریزی در شهر خوی است. در بدنۀ این برج در لابلای آجرکاری ها کلّه و شاخ قوچ تعبیه شده است. به نظر می رسد این معماری چکیده و عصارۀ اندیشۀ شمس تبریزی باشد. با مشاهدۀ کلّه ها و شاخ های قوچ این پرسش پیش می آید که آنها چرا در لابلای آجرهای این برج کار گذاشته شده اند؟ امّا، پاسخ این پرسش در خود آن نهفته است. به عبارتی، تفکّر و غور در خود برای کشف و تحقیق در علل آن و دریافت پاسخ آن، مانند نقّاشی ماندگاری و تأثیر موضوع را بیشتر میکند. در اینکه شاخ قوچ نماد قدرت است تردیدی وجود ندارد. یکی از مسئولان میراث فرهنگی خوی در سال ۱۳۹۴ در توجیه این معماری اشاره کرده است که: شاهان صفوی در کنار این قبرستان عمارت سلطنتی داشتند و ……………………………..
معماری برج مقبرۀ شمس تبریزی در شهر خوی
این شاخ ها از دور به صورت پرنده دیده می شوند که نماد آزادی و رهایی و تعبیرهایی از این دست است. امّا، مگر قرار است همه از دور به این معماری نگاه کنند؟ آنانی که از نزدیک این معماری را مشاهده کنند این تلّقی را نخواهند داشت. ابعاد پیام باید همگانی و دربرگیرندۀ همۀ زمان ها و مکان ها باشد.
هنرمندان و نویسندگان زیادی هستند که برای روشنگری و آگاهی بخشیدن به انسان ها زبان و روش های خاصّی را برگزیده اند. از آن جمله، کلیله و دمنه، برای تأثیرگذاری بیشتر در خوانندگان، برانگیختن حس کنجکاوی و ماندگار شدن اثر در میان مردم، از زبان حیوانات سخن می گوید. معماری برج مقبرۀ شمس تبریزی را نیز باید مصداقی از این روش های خاصّ …………………………..
و ……………………. ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
و ……………………….
جمعبندی: برخی ملاحظات کلّی پیرامون مساجد منطقه و نقش و نگارهای آنها
زیبایی درونی
نمای بیرونی مساجد تاریخی شهرستان بناب معماری سادهای دارد. عظمت زیبای آنها درونی است. درون آنها نیایشگاهی از عشق و اندیشه های نیک انسانی است. برخی از آنها، از قبیل مسجد مهرآباد و مسجد گزویش، بر روی تپّه و تلّی از خاکستر بناء نهاده شدهاند و ……………………………….
سبک نقّاشی
وجود این گونه مساجد در شهرهای بناب، عجبشیر، مراغه و آذرشهر، با توجّه به حضور هلاکوخان در این منطقه، به عبارتی بر وجود کارگاه های نقّاشی مکتب مغولی در این شهرها دلالت دارد. به غالب احتمال، نقّاشان محلّی بعد از رفتن مغولان
و ………………………………….
نقش های واقع گرایانه
تنوّع نقوش در تیرهای حمّال و صندوقهها و توفالهای مسجد مهرآباد بناب (دورۀ صفویّه)
Diverse designs on supporting beams, caissons and lathes at the Mehrabad Mosque, Bonab (Safavid period)
نقش های ایرانی
نقّاشان در جهت احیای فرهنگ ایرانی گام برداشته اند. مضمون نقش ها درباری، رزمی، قدرتنمایی و بزمی نیست، بلکه ندای مردمی، منش انسانی، شادی خواهی و مهرورزی همگانی است.
هنر مردمی
همگان و با الهام از آرمان و ………………………………..
و …………………………….. ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
نقوش گل و برگ و شاخه های اسلیمی، ختایی، ترنج، سرترنج، شمسه و شرفه در مساجد بناب
اندیشه پردازانِ این نگارستان ها
در طبیعت همۀ شاخ و برگها به سمت نور و خورشید می روند، به سوی روشنایی و بیداری. شکوهِ شکفتنِ شکوفه ها با گلهای رنگارنگ و متنوّع متفاوت است، امّا آنها با هم نمی جنگند. گلها تحمّل و صبوری را به ما می آموزند که تفاوت ها زایندۀ زیبایی و آفرینش خوبی ها هستند. در یک باغ، همۀ گلها و شاخها با هم رشد میکنند، کنار هم بودن آنها دنیای باغشان را شکل و …………………………
ادامه در کتاب دو جلدی نگاه نگاره ها ، ( به همراه عکس های مرمتی و نقشه ی بناها )
[۱]. رفیعی ۱۳۸۸، ۷
[۲]. تجویدی ۱۳۵۲، ۲۶، ۲۸، ۳۵، ۴۲
[۳]. علیانسب، وبسایت تاریخ و فرهنگ ایران (به نشانی www hosseinmirzaniya.blogfa.com)
[۴]. لطفی ۱۳۸۴، ۲۷
[۵]. همایونفر ۱۳۵۰، ۴۱۹
[۶]. همایونفر ۱۳۵۰، ۷۲۵
[۷]. وبلاگ تاریخ و فرهنگ ایران (به نشانی www.hosseinmirzaniya.blogfa.com)
[۸]. حقیقت ۱۳۴۷، ۳۴
[۹]. خلیج امیرحسینی ۱۳۸۹، ۱۸-۱۹٫ به نظر نگارنده علّت فرار مانویان از دست رهبران مذهبی زرتشت به شهرها و مکانهای دیگر ترس نبوده بلکه جلوگیری از بروز جنگ و درگیریهای عقیدتی و مذهبی بین انسانها و پیشگیری از خونریزی بوده است. مانی ایدۀ خود را در بالا بردن آگاهی و فرهنگ مردم می دید. با تبلیغ و نقّاشی آیین خود را رواج میداد نه با جنگ و به همۀ ادیان و اندیشه ها احترام میگذاشت. او بنا به آیین زیبایی و صلحطلبی خود جنگ و خشم و خشونت را بین انسانها نمی خواست. مانی خود در راه عقیده اش کشته شد امّا در راه ترویج ایده و اندیشۀ خود هرگز کسی را نکشت و به کشتن نداد.
[۱۰]. خلیج امیرحسینی ۱۳۸۹، ۱۸-۱۹
[۱۱]. کورکیان و سیکر ۱۳۷۷، ۱۱
[۱۲]. تجویدی ۱۳۴۵، ۲٫ در کتاب تاریخ نقّاشی ایران از آغاز تا عصر حاضر به قلم مرتضی گودرزی می خوانیم: «تحوّلات متنوّع سیاسی، اجتماعی و به تبع آنها فرهنگی، هنری این سرزمین را باید در عکس العمل هایی دانست که مردم این خطّه از خود در مقابل مهاجران و مهاجمان نشان میدادند، عکس العمل هایی همچون واکنش در برابر تهاجم یونانیان در قرن چهارم قبل از میلاد، هجوم اعراب در قرن هفتم میلادی و حملۀ مغولان در قرن سیزدهم میلادی که با پویایی خاصّی نشان از فرهنگ و هنر قوم مغلوبشده دارد و در نهایت فرهنگ و هنر بیگانه و مهاجم را در درون خود هضم میکند» (۱۳۸۴، ۳).
[۱۳]. شریفزاده ۱۳۷۵، ۱۹۳-۱۹۴
[۱۴]. نمونه هایی از تصاویر کتاب شاهنامۀ بایسنقری مربوط به سال ۸۳۳ ﻫ.ق. که نمایندۀ سبک هرات است در صفحات ۸۷۳ تا ۸۷۶ و ۸۷۸ تا ۸۸۱ (شامل نقوش درخت و برگ و گل) و نیز صفحات ۸۸۲ تا ۸۸۵ جلد دهم کتاب سیری در ایران: از دوران پیش از تاریخ تا به امروز و نمونۀ تصاویر موجود در کتاب بوستان سعدی مربوط به سدۀ نهم ﻫ.ق. در صفحات ۸۸۷ و ۸۸۸ همان کتاب ارائه شده است.
[۱۵]. تعدادی از نقّاشی های مربوط به مکتب هرات که مربوط به مکتب های بغداد (سلجوقی) و تبریز (مغولی) قلمداد شده در صفحۀ ۸۵۶ جلد دهم کتاب سیری در ایران: از دوران پیش از تاریخ تا به امروز ارائه شده است.
[۱۶]. محمد حسن مصری ۱۳۵، ۱۳۲
[۱۷]. نام علی اصغر نقّاش در کتیبهای بر روی پردوهای مسجد مهرآباد آمده است.
[۱۸]. زیبانگاری های رخ، صورت و جمال یکی از بیکران زیبایی های هستی است، اما بعضی از نقّاشانِ در خدمت حاکمیت قدرت و ثروت تقریباً تمامی همّ و غمّ خود را به این مورد مصروف داشته اند.
[۱۹]. «هنرمندان ایرانی کمتر طبیعت را سرمشق خود قرار دادهاند، بیشتر در عالم خیال کار کرده اند» (تجویدی ۱۳۸۶، ۹)
[۲۰]. شریف زاده ۱۳۷۵، ۱۴