کرسی های سنّتی
کرسی و گرمایش.
سازه ی کرسی
مزایا و مزیّت ها
کرسی و مواد سوخت آن.
کرسی و خاطراتش .
چرا کرسی دوباره احیا می شود.
✔ – کُرسی : تخت، صندلی، چارپایه
* وزان پس به فرزند فرمود شاه ***
* که کُرسی زَرّین نهد ییشگاه (فردوسی)
✅ – کرسی در قدیم وسیله ای بود برای گرمایش بدن، در برابر سرما، به نظر می رسد، بعد از کشف آتش و استفاده از آن برای تولید گرما برای تنظیم دمای بدن انسان، اوایل به صورت سوزاندن فله ای چوب و علف برای گرم کردن فضای غارها، در صحرا ها و در هر جایی که انسان احساس نیاز می کرد و وسیله تولید آتش را داشت روشن می کرد. بعدها در اشکال، اجاق ، تنور ، کُرسی، منقل، بخاری های چوبی، نفتی، گازی، برقی، و از رادیاتور های سیستم مرکز گرمی ، استفاده کرده است.
✔️ – تنور : چاله بزرگی است که در مطبخ ( تنور خانه ) برای پخت نان و غذا ساخته می شود.
✔️ مواد سوخت این تنورها، بیشتر، از فضولات خشک شده ی گاو ، گوسفندان به نام (سِشمِه ) و چوب می باشد . از فضولات بدون خشک شده ی این حیوانات “یاب با” ( پهن شده ) ، یا “چَرمِه” درست کرده و بعد از خشک کردن ، آن ها را در تنور می سوزانند . آتش بدون دودی که در ته تنور باقی می ماند ، در گویش محلی “چُوز” می نامند، “چُوز” اصلی ترین قسمت آتشی است که در گرمایش مورد استفاده قرار می گیرد.
{چُوز = چُو + ز = چوب + زائیده شده، تولید شده = آتش تولید شده از چوب . ( برزآبادی، معانی حروف الفبای فارسی،۱۳۷۶، ص ۱۴ ) } .
برای جلوگیری از هدر رفتن گرمای تنور، یک لحاف بزرگ از پشم گوسفند درست کرده و روی آن می کشیدند و شب ها اعضاء خانواده زیر لحاف می خوابیدند .
اما تنور عیب هایی داشت ، از جمله بعد از به خواب رفتن بچه ها امکان داشت کودک به تنور بیافتد و بسوزد، دود تنور، در، دیوار، وسائل اتاق را سیاه کرده و بوی دود می داد ، هوای دود انسان را خفه می کرد.
برای رفع این معایب انسان دستگاه دیگری ساخت بنام “کرسی”. که شبیه تنورهای قدیمی بود ولی تمیز، جادار، مدرن، بدون دود ، زیبا و با آسایش بیشتر .
? – بانوان هنرمند ایران ، چهار طرف کُرسی را با تشک، بالش، متکاهای دست سازِ گلدار، با گلدوزی های دست دوز، بسیار زیبا، به زیبایی خوبان ، چنان آرایش، چیدمان و تزیین می کنند، انگار بهشتی دیگری آفریده اند .
زیبایی اتاق و اطراف کرسی ، آرامشی دارد بسیار زیباتر از آسایش، استراحتگاهی است خاطره انگیز برای استفاده کنندگان و میهمانان .
وقتی در کرسی می نشینی خواب ناخواسته ناشی از آرامش، قبل آوردن یک فنجان چای ، از راه رسیده است
✔- جای کرسی تشکیل شده از یک محل گود مربع شکل در گوشه ای از بالای اتاق، در ابعاد و به اندازه کف کرسی،. حدود ۱۵ سانتی متر از کف اتاق پایین تر . یک چاله کرسی به شکل دایره به عمق نیم متر، در وسط آن، در گویش محلّی به این چاله کرسی (حوضک ) می گویند ، حوضک همان آتشدان و یا آتشکده کرسی است . و خود کرسی از یک چهار چوبه مکعب مستطیلی به اندازه ۱*۱متر به ارتفاع ۴۵ سانتیمتر، از جنس چوب ساخته می شود ، کرسی را روی حوضک ( چاله کرسی ) می گذارند ، این کرسی فضایی ایجاد می کند تا لحاف و تشک و پاهای استفاده کنندگان نسوزد و افراد زیادی را دور خود جمع کند .
روی کرسی با تخته پوشانده می شود. چهار طرف آن باز است ، و در کف کرسی چوب هایی تعبیه شده تا انسان بتواند پاهایش را روی آن بگذارد.
بر روی کرسی یک لحاف بزرگ به اندازه ۳/۵* ۳/۵ متر می گذارند تا به هنگام خواب بتوانند به روی خود بکشند. روی لحاف کرسی یک عدد جاجیم پشمی کوچک می کشند ، چون جاجیم ” زبر ” است روی جاجیم یک پارچه نرم نخی می کشند تا جاجیم کثیف نشود و هم پوششی روی کرسی باشد . به چهار طرف کرسی تشک می گذارند ، اطراف آن با بالش و متکاهای گلدار دست دوز زیبا با آرایش و چیدمان مخصوص بانوان هنرمند خانه تزیین می شود، برای تکیه دادن کرسی نشینان.
◀ – مزایا و مزیّت ها : کرسی علاوه بر گرمایش و بار فرهنگی، حکمتی دارد برای خانواده ها ، از جمله.
✔_ صرفه جویی در سیستم تولید گرما . نه در هر اتاق یک بخاری .
✔_ دور همی کرسی نشینی ، یک شورای خانواده است .
✔_ بررسی عملکردهای روزانه در حضورِ پدر و مادر ، این داوران بی منّت و قاضیان با حکمت ، پیران با تجربه و معلمان فداکار . ( نه با دوستان بی تجربه امروزی )
✔_ پَهن کردن سفره غذا روی کرسی ، جمع شدن همه دور یک سفره ، خوردن غذای لذیذ و سالم از دست پخت مادر با هزینه کم . نه تنهایی بیرون از خانه
✔_ فرهنگ سازی به دور هم نشینی است ، نه دور از هم نشینی و بستن درِ اتاق به روی همه .
✔_ یادگیری اخلاق و رفتارهای اجتماعی ، شناخت از روابط عمومی خوب ، سلام دادن و احترام گذاشتن به دیگران و به بزرگان ، نگهداشتن حرمت پدر و مادر، کسب تجربه و دانش از خوبان .
✔_ وقتی بزرگان را به احترام در قسمت بالاتر کرسی می نشانند ، کودکان غیر مستقیم جایگاه آنان را می فهمند و احترام عاطفی لازم را برقرار می سازند و به مدیریّتشان تن می دهند . نه کم عاطفه بودن های امروز .
✔_ محبت در دیده ها و دیدارهاست ، در نشست و برخاست های صمیمی دورهمی است که عواطف انسانی شکل می گیرد . نه انزوا و تنها نشینی .
✔_ یاد گیری آداب و رسومِ و فرهنگ ایرانی ، مشارکت در خیرات و ناراحتی های همنوعان ، مشارکت در غم و شادی های دسته جمعی . نه فرار از آداب و رسوم و سنت ها .
✔_ بودن در کنار پدر و مادر، استفاده از صحبت ها و نصیحت ها ، گوش دادن به قصه های شیرین قدیمی که آکنده از حکمت و تجربه ی بزرگان قوم برای انتخاب زندگی بهتر ماست .
✔_ خوابیدن در کنار همدیگر ، زیر یک لحاف و یک کرسی ، یعنی ما با همیم . بیدار شدن به شفق صبحگاهی، با صدای دلنشین خروس سحری ، جیک جیک پرندگان، جیز جیز سماورِ در حال جوشان که مادران ، این شیفتگان همیشه بیدار روشن کرده اند ، جِرجِر باز و بسته شدن درب اتاق ، نگران دیر ماندن از مدرسه، بیدار باش مادر، اما ناتوانِ دل کندن از گرمای زیر کرسی ، تا چشم ها را به زور باز می کردی می دیدی گربه ی خانه با هزار زحمت بین ما جا باز کرده ، سرش بیرون از لحاف با صدای خُرخُر موسیقایی آرام خوابیده است .
-
مواد سوخت کرسی : زیر کرسی یک چاله کرسی دارد به نام محلی (حوضک) همان آتشکده ی کرسی است . مادران چوب را در اجاق مطبخ خانه می سوزانند تا به صورت ذغال گداخته درآید و دود آن (مونوکسید) از بین برود، قبل از همه یک عدد “یوموری” به آتشکده کرسی می گذارند، بعد آتش گداخته “چُوز” را با خاک انداز به آتشدان می ریزند و روی آن را با یک “لایه” و یا “رویه” چخاکستر، در گویش محلی ، “چول” ، می پوشانند، تا “چُوز” زود نسوزد و به خاکستر تبدیل نشود.
{( یموری ymori = ذغال توپی شکل، شبیه “کوفته” است ، چه از ذرات خیس شده ی ذغال خمیر مانندی، بنام “خَکِه” (خاکه) درست می شود، در جلو آفتاب خشک کرده و بعد استفاده می کنند. یوموری آذوقه سوخت زمستانه را در تابستان آماده می کنند. البته این روش ها دیگر متروکه شده ، شاید در روستاهای دور دست که نفت و گاز ندارد کار برد داشته باشد . بزرگان گویند ذغال طبع گرمی دارد و در داخل کرسی به پا درد، زانو درد و کمر درد بسیار مفید است، و تجربه هم آن را ثابت کرده است.
آتش اجاق را در حوضک روی” یموری” می ریزند، آتش “یموری” را به تدریج سرخ می کند و گرمای تولید شده، فضای زیر کرسی را بسیار خوب گرم می کند ، بعضاً تا ۱۸ ساعت این نوع آتش دوام می آورد . گرمای داخل کرسی را با کم و زیاد کردن لایه خاکستر روی آتش تنظیم می کنند .
-
یاد ایّام
کوچک که بودیم ، جمعه ها با فراغت از کارهای خانه و صبحانه و صرف نهار. مادر از ترس بیرون رفتن و سرماخوردن، ما را در دور کرسی جمع می کرد و با بازی های مناسب در داخل اتاق (“اوشدی اوشدی”، “بادام بازی” ، “قوم قوزالاخ پِندرللی” ، “قوم دوم جِشدیم ” و… با قصّه های “ملک جُمشید” ، “دُوی (دیو) ناقلی”، “اوشردیم های اوشردیم” )، سرگرم می کرد، هنوز آن بازی ها، قصه ها، نشستن های زمستانه همسایگان و فامیل ها، در دورکرسی، با خاطراتم زنده اند .
? مادر برای بچه ها خوردنی های “لب لبی” کشمش ، سنجد، بادام و یا “قوقا”ی نیم گرم، نمکدار و بسیار خوشمزه می آورد و روی کرسی می گذاشت. “قوقا” گندم تاب داده شده را گویند ، مثل نخود تاب خورده . مادر قوقا را مابین کرسی و لحاف روی کرسی می گذاشت و گرمی کرسی اورا گرم و تازه نگه می داشت .
? عطر آبگوشتی که مادر به چاله کرسی گذاشته بود و به آرامی برای شام پخته می شد . گاهی طمع غلبه می کرد بچه ها دزدگی تکه نان خانگی را از ” دیک نان ” بر می داشت با یک تکه گوشت از دیک آبگوشت زیر کرسی بر می داشت و می خورد و آرام می شد ، اما اگر مادر می فهمید باید یک تنبیه حسابی را هم روی آن گوشت می خوردی .
? بعد از ظهر ها یاد تکالیف و درس فردا می افتادیم و کتاب را بر می داشتیم تا خرخره زیر لحاف کرسی رفته و بالش را زیر چانه گذاشته ، یعنی درس می خوانیم ، ترس از سرمای بیرون ، گرمای ملایم زیر کرسی ، دراز کشیدن روی تشک تمیز ، با چیدمان زیبای اتاق ، بی وجود غم و اتفاقات از جنس امروزی ، آرامشی وصف نا پذیری ایجاد می کرد ، با همه ی مقاومت ها زورمان به بیدار ماندن نمی رسید و خواب ما را می برد، مادر مشغول کار بود، وقتی می دید ما را خواب برده است نگران از درس فردای ما ، به بالای سرمان می آمد و به طنز می گفت ، ( یواشتر بخوان چه علم شما را با خود می برد ) ، اما “انکار” می کردیم چه ما نخوابیده ایم و داریم درس می خوانیم .!!!! . مگر می شد در این آرامگاه ، آرام نگرفت و به رویاهای شیرین نرفت ؟ .
⛔ – کدامین ایده ، عقیده و اندیشه ای به جمع ما جدایی انداخته . است ؟، کدامین کردار و اعمالی ، مساجد ما را عالی امّا از درون خالی کرده است ؟ ، کدامین فرهنگ این گسستگی عاطفیِ قومی ، ملّی و اجتماعی را به بار آورده و به فروپاشی اخلاق در جامعه رسانده است؟، مسیر رفتنمان و زبان گفتارمان را یک طرفه نموده و زیبایی های درون فرهنگ ایرانی را به ظاهری سازی کشانده است ؟ . چرا رشته کار از دست این همه متولیان متعدد فرهنگ ساز جامعه با آن همه اعتبارات کلان کشوری، در رفته است.؟