نمایش نوار ابزار

تخته توچان, tochan = دکان با درب چوبی، به شکل  قدیمی ( در بازار های پوشیده )

❇️  _ تخته توچان, tochan = دکان با درب چوبی، به شکل  قدیمی

  این مغازه ها را می شود در چهار قسمت مورد بررسی قرار داد.

۱ _ معماری نمای مغازه ها

۲ _ طرح درب و پنجره های چوبی

۳ _  قفل های پیچی و مهر و موم

 ۴ _ اجناس و فرهنگ بقّال های قدیم

 ✅ _  نمای مغازه های  قدیمی در بناب اکثراً دارای دو پایه آجری در دو طرف مغازه ، و در امتداد این پایه های آجری در بالای پنجره ، تاق آجری به صورت قوس کم خیز و یا بعضاً بدون قوس ساخته می شدند .

 نمای سردر و سینه مغازه با طرح آجرکاری حصیری و یا آجرکاری ساده ، با سرچین (هرّه چینی ) از آجرهای لب پَخ و شُتری اجرا می کردند ، مانند هرّه چینی خانه تاریخی سیف العلما بناب ( موزه صفوی بناب ) .

 مغازه ها اکثراً در یک طبقه ، همگی در یک سطح ، با مصالح و آجرکاری همسان و هم شکل ، منظم و مرتب  ساخته می شدند . بازسازی شده اینگونه مغازه ها را در بافت تاریخ شیراز و اردبیل می توان مشاهده کرد .

۲ _ پنجره چوبی مغازه ها ، مشبّک با قطعه شیشه های بزرگ . سینه پنجره ها نیم  قوس ، با تقسیم بندی به شکل  مخروطی با شیشه های الوان ، مثل طلوع خورشید طراحی و ساخته می شدند .

    فرم درِ چوبی ، با تخته الوارهایی بلند به عرض ۵۰ سانتی متر و به ضخامت ۴ سانتی متر به ارتفاع مورد نیاز ( بیشتر از ۲متر ) به صورت کرکره ای که از وسط درب مغازه ، تخته الوار ها به کناره پایه ها بر روی هم جمع می شدند ، هر کدام از این تخته الوار ها بوسیله دو عدد لولا به یکدیگر وصل بودند .

    به هنگام بستن مغازه ، تخته کرکره های جمع شده را باز ، به  همدیگر چفت و با دو عدد حلقه آهنی چه قبلا روی تحته الوار ها تعبیه شده بودند در وسط درب به همدیگر قفل می شدند .  بعد از بستن این تخته کرکره ها ، تمامی آن ها را با یک تکه چوب دراز چهار تراش شده چه بنام ” وادار ” می نامیدند ،  بسته می شد .

 ” وادار ” vadar = وا + دار = وادارنده ، باز دارنده ، نگهدارنده ی همه ی تخته الوار های درب مغازه .

 یک طرف ” وادار ” به حلقه ی آهنی که قبلاً در چهار چوبه پنجره مغازه نصب شده بود می رفت ، سر دیگر این ” وادار” یک حلقه آهنی سوراخ داری بود ، که به حلقه  سمت دیگر چهار چوبه پنجره ، با قفل پیچی ، قفل می شد .

   بعضا به جای ” وادار “از دو عدد تسمه  آهنی دست ساز  بنام “شیش”shish”  استفاده می کردند . یک سر این “شیش” ها در چهارچوبه پنجره ثابت بود و سر دیگر حلقه دار بود چه به روی هم قرار می گرفتند و با یک عدد قفل پیچی، قفل می شدند.

   درب چوبی اکثر مغازه های راسته بازار بناب ، شکل دیگری داشت ، در این مغازه ها چهار چوبه درِ مغازه، شیار دار و یا ریلی بود و دوسر تخته های بلند که به شکل قاب بندی  شده ی شکیل و زیبایی ساخته شده بود ، از وسط درب مغازه به داخل شیارچهار چوبه می رفت و چفت می شد  و دو عدد تخته  وسطی را به هم قفل می کردند، بعد با یک عدد ” وادار “چوبی و یا شیش آهنی به صورت مورّب از بالا به پایین روی چهار چوبه درب مغاره قفل می کردند ، این”شیش” اجازه نمی داد تا تخته ها از جایش بیرون بیآید . بدین سبب اینگونه دکّان ها را ” تخته توچان ”  (مغازه چوبی ) می نامیدند .

✅ _ قفل های پیچی قدیمی را قفل سازان، بیشتر در بازار صنایع دستی”حاج تقی” می ساختند، با سلیقه های متفاوت و اندازه های متنوّع . بزرگ، متوسط، کوچک، خیلی کوچک، کلفت و نازک.

 اندازه های متفاوت کلید های متفاوتی را می طلبید، تا  کلید ها به یک دیگر نخورند ، تنوع و تفاوت قفل و کلید ، میدان را برای دزدان و “نفوذی” ها تنگ می کند .

 ✅ _ آتش گرفتن بازار .

به روایت بزرگان شهر در سال ۱۳۲۸ راسته بازار بناب آتش گرفت ، کل مغاز های چوبی با اجناس داخل آن در آتش سوخت، خسارت زیادی بر بازاریان و تجّار بناب وارد آمد و بر اقتصاد شهر تاًثیر بسیار منفی گذاشت .

  بعدها مرحوم “امیر” که دستی در موسیقی محلی و طبع شعر عامیانه خوبی داشت ، برای زدودن خاطرات تلخ  ناشی از آتش سوزی ، و کاستن از درد و رنج و غم  مردم شهر ، با دف و دایره به بعضی از مغازه داران، اشعاری طنز گونه ای سروده بود . به همراه هنرمند روشندل ،  مرحوم ” جانعلی” که  “نی زن ” خود آموز و ماهری بود، نی اش بسی حکایت ها داشت . این روشندل با امیر باهم  می خواندند .  هنوز آن سروده های شیرین سینه به سینه به روزگار ما رسیده است . از جمله ( اُور دان دا یازون چُور میرزا علسکر ***  بیر گوزین قیسار  بیر گوزلی جَذر ./ بازار یاناندا چوخ اَل ایاق چالدی و …) . روحشان شاد و یادشان گرامی .

   گویند بعد از آتش گرفتن راسته بازار بناب که یکی از بازار های مهم درجاده قدیمی و در مسیر کاروان های تجاری شمال به جنوب ایران بود . یکی از تاجران معروف و خیّر بناب، که به تجارت بزّازی مشغول بود، مرحوم حاج “علی اصغر توسّلی” به مغازه داران گفته بود ” بازار سوخته ، ولی من نسوخته ام ” هر کسی خسارت دیده و توان جبران ندارد ، من برایش قرض الحسنه می دهم ، هروقت کسب کارشان رونق گرفت، پولم را بدهند . این مرد نیک کردار و نیک گفتار به وعده اش عمل کرد و خسارت دیدگان را از ورشکستگی نجات داد . گویند در مدتی نه چندان‌ دور صاحبان کسبه رونق بازار گذشته را باز یافتند و پول تاجر نیک اندیش را به خودش باز گرداندند .

  در قدیم اکثر درب و پنجره مغازه داران راسته بازار بناب ، همچنین بازار حاجی احد ، خیابان باهنر تا مسجد جُل باشی، بازار حلّاجان ،  بازار آهنگران ، مسگران و حاج تقی به این سبک بودند .

بعد از خیابان کشی های جدید ، مغازه های نوساز خیابان امام تا عمارت شهرداری قدیم ، میدان جدید مرکز شهر ، خیابان با هنر فعلی تا مسجد علمدار،  اوایل خیابان مطهری به سبک و معماری قدیم ساخته شده بودند .

  ✅_  در قدیم اصناف و بازاریان فرهنگ فروش خوبی داشتند.

?_ انصاف ، این واژه بسیار زیبا و دوست داشتنی ، این صدای وجدان عدالت مدار ، در داد و ستد سرمشق بقّال های قدیمی بود . امروزه از ادبیّات معاملات خارج شده است.

?_ گرانفروشی ، دزدی از جیب مردم ، فروش جنس و مارک تقلبی به نام اصل ، اختلاس و فرار ، سوء استفاده از اعتماد مردم را کاری بسیار زشت و زننده می دانستند . “زرنگی”  نمی نامیدند.

?_ بی پول بودند امّا به نان حلال و حرام اعتقاد واثق داشتند .

?_ خدا را همیشه در کنار خود داشتند ، ناظر به اعمال خویش .

در معاملات بعضی از اصناف امروز خدا غایب است .

?_ به خاطر گرانفروشی ، گرفتن پول اضافی زمین و زمان را به شهادت نمی کشیدند . امروزه با قَسم”دروغ” می گویند ، امّا آن ها بی قَسم “راست” می گفتند .

? _ ترازوهایشان به میزان دیجیتالی امروز  نبود ، امّا خودشان میزان بودند .

غرفه ی دارو های گیاهی ( موزه بناب )

 

 

 

سپاس از خوانش این نگارش

بازنشسته میراث فرهنگی بناب ، علی اصغر بالغ

دیدگاه ها