نمایش نوار ابزار

دست سازهای فرهنگی شاد روان محمد حسین پورخداقلی بنابی :

متولد سال  ۲/۶/۱۳۱۲ در گذشت سال  ۱/۱/۱۳۸۷            محلّ تولد  بناب

             شادروان محمّد حسین پور خدا قلی : نامبرده متولّد و بزرگ شده شهر بناب ، ساکن و کارمند دانشگاه کرج بود ، ایشان یکی از هنرمندان هنرهای تجسّمی ، علاقمند به میراث فرهنگی و تاریخ شهر بود . دلبستگی به دوستان و یاران قدیمی خصوصا به زادگاهش باعث شده بود بعد از بازنشستگی از دانشگاه کرج ، در بناب با هم فکران و یاران قدیمی خود می نشست و روزگارش را با تجدید خاطرات از فرهنگ های اصیل ایرانی ، آداب و رسوم و از زیبایی های آن دوران می گذراند ، به مردم و جوانان از ضرب المثل های ایرانی و آذری بیان می کرد . او علاقه داشت تجربیّات و زیبایی های فرهنگ بومی و سنّتی اش را به نسل های امروزی با بیان و به صورت هنر تجسمی انتقال دهد ، شخصیّتی بود فرهنگی و دانشگاهی ، مردی بود بسیار مهربان ، خون گرم ، صمیمی .

علایق به زیبایی های فرهنگی نگارنده را با هم آشنا کرده بود ، در مورد میراث فرهنگی و هنر و ظرافت های آثار تاریخی و دیدگاه های مشترک دل هایمان را پیوند زده بود و مرا از جنس خود یافته و فرصتی فراهم کرده بود برای تبادل افکار فرهنگی بین دوستان و علاقمندان ، چنان با حرارت و حلاوت صحبت می کرد انگار بر گشته بود به گذشته و در آن دوران زندگی می کرد .

 

ماکت خانه باغ ، منجنیق آب ، کافه سنّتی ، قان نی  ( درشکه باربری ) ۰

نامبرده در مدت سی سال دوران خدمت در دانشگاه کرج بعد از ظهر ها و در روزهای تعطیل مشغول درست کردن ماکت هایی از وسایل فرهنگی شهر ، از بناهای تاریخی ، از اسباب بازی های سنّتی کودکان ، ماکت آسیاب آبی ، باغ و خانه باغ های ایرانی ، ماکت از مراسمات عزاداری ، کافه سنّتی ، درشکه های مسافربری تک اسبه و دو اسبه ، وسیله باربری با گاو ( قانی = Ganni ) ، ماکت زایمان سنّتی ، ماکت مسجد مهر آباد ، و جلو مسجد تاریخی آقاسلیم ، ماکت چادرها محلی بانوان ( آلا چارشاب ) ، درها و کوبه های قدیمی در بناب ، ماکت منجنیق آبی در این شهر ، و …. هر آنکه مربوط به وسایل فرهنگی سنّتی و قدیمی در عین حال علمی و فنّی بود و امروزه از بین رفته اند ، با مهارت تمام درست کرده بود .

۳۰ سال صرف وقت برای انتقال تجربیّات و زیبایی های فرهنگی گذشته شهر به نسل امروزی و شناساندن شناسنامه و هویت شهر ، زمان کمی نیست غیر از عشق و علاقه ، کسی نمی تواند خستگی این همه کار را بدون دریافت دستمزد تحمّل کند ، خوشحال بود که آنچه امروز نیست او دارد ، او توانسته بود به دست رفته های فرهنگی تجسم عینی بخشد و به نمایش بگذارد ، او می خواست به جوانان عصر خود بگوید همه چیزمان خارجی نبود ، ما خود آنچه نیاز داشتیم می ساختیم ، می خواست جوانان خودشان را باور کنند و بگوید می توانند اگر بخواهند ، صد افسوس که کسی را نتوانست پیدا کند که در این فریاد های گوش خراش سنت شکن توجّهی به این وسایل فرهنگی داشته باشد .

نسل های جدید از میراث فرهنگی خود می بُرند بی آنکه به آن بیاندیشند . این ماکت ها نمایشگاهی است برای یک لحظه توقّف و تفکّر نسل امروز برای گذشته ی خود ، عشق و علاقه و شور شوق ایشان تعّهدی برای نگارنده آورده ، تا قسمتی از این وسایل را در کتابی به نام ” نگاه نگاره ها ” ( زیبایی های معماری و میراث فرهنگی شهرستان بناب ) و هم در وب سایت شخصی خود برای علاقمندان به میراث فرهنگی آورد شود .

ماکت   باغات   و   خانه باغ های بناب

دشت بناب به لحاظ خاک مرغوب ، استفاده از آب های رودخانه ای سپی و ماه پری ،  چاهی و کاریزی مساعد برای کشت انواع میوه ها ، حبوبات ، صیفی جات و باغات انگور است . در مناطق ( آغ باغلار ) [۱]  روستاهای زوارا ، کوته مهر ، چله غار ، خوشه مهر ، کوته مهر ، دیزج پروانه ، ازویش ، ارویش چه بیش از ۳۰ نوع انگور از باغات این شهر به دست می آید

                                                           

منجلیخ ، ( آب کشی سنّتی ) :.

ماکت منجلیخ آب کشی سنتی از چاه برای آبیاری باغات

 منجلیخ آب manjalikh     : (شیوه و برداشت آب در این شهر )

نام محلّی  منجلیخ  : = منج + لیخ = منجنه + آب = ( منجنیق آب )  [۲]

منجلیخ آب در اداره امور آب  بناب

زمان استفاده : تا ۱۳۵۰ قبل از آمدن موتور های پمپ آب

عمق کارکرد دستگاه : تا ۵ متر عمق چاه ، تراز آب چاه

قابل استفاده: در آبیاری باغات ، بوستان ها ، گرمابه ها ، بیشه زارها ، و در آب مصرفی خانگی

ابزار و آلات به کار رفته و نام محلّی آن ها شامل  : پالچیق دیرک ( پایه گلی) ، توپان ، تیر چوبی اصلی منجنلیخ ، سولیخ ، میله آهنی ، پاپاق ، هنجه جووا ، تولیخ ، ال اپی ، ایاق آلتی ، لنگر ، وزنه داشی ، و دُواناق ( DOVANAG ) ، قلاب ، بازو .

نفرات مورد نیاز :  حداقل سه نفر ( آب کش، یک نفر به جای وزنه ، فرد ذخیره و در حال استراحت )

میزان آب دهی ( آب خروجی ) : در هر نوبت آب کشی ۲ تا۳۰ لیتر و در هر دقیقه  ۴۰ تا ۶۰ ۰ لیتر البته بستگی به سطح آب چاه ( تراز آب چاه ) و بزرگی تولیخ دارد

مسافت جریان آب : در باغات بیش از ۵۰۰ متر

 

منجلیخ آب واقع در حیاط اداره امور آب بناب که  به همّت و پشت کاری مدیر امور آب بناب جناب آقای مهندس یونس آقاپور که علاقـه خاصّ به آثار تاریخی و مسائل فرهنگی منطقه دارد ،  با نظارت نگارنده در سال ۱۳۸۸ ساخته شده است با سپاس و تشکّر از نام برده .

قانّی = ganni = درشکه بارکشی :

قانی ( درشکه ی بار بری سنّتی )

 

 

بازی های سنّتی پسرانه با عاشیق :

وسایل اسباب بازی سنّتی به نام محلّی ( آشیق )

آشیق  (در گویش محلی )

عاشیق استخوان لغزنده در بین زانوی پای حیوان است ، این استخوان کوچک چپ و راست دارد ، در قدیم کودکان این استخوان ها را به هنگام بیرون آمدن از آبگوشت جمع آوری نموده و با آن در کوچه به انواع بازی و سرگرمی مشغول می شدند .

توپ دستی : توپ دستی = یکی از بازی های سنّتی

وسایل توب دستی از کاموا اسباب بازی کودکان ساخته مرحوم آقای پور خداقلی

 

فرفره :

فرفره فلزی که با فوت دهان می چرخد . و پروانه فلزی که با کشیدن دسته چوبی بر روی میله ی مارپیچ  ، بعد از آزاد شدن از روی میله مارپیچ در هوا می چرخید آزادانه اوج می گرفت.

فرفره کاغذی

: فرفره یکی دیگر از اسباب بازی سنّتی است و کاغذ حول یک محور سوزن بر روی یک چوب باریک مدادی شکل حرکت می کرد ، وقتی باد می وزید و یا بچه ها تند راه می رفتند ، باد وارد قسمت لوله ای کاغذ می شد و می چرخید .

آسیاب آبی :

ماکت آسیاب آبی ،

زایمان سنّتی = در زمان های نه چندان دور دست در شهرهای کوچک و نسبتاً بزرگ هیچ گونه بیمارستان و دکتر و زایشگاه نبود .

زایمان بانوان به روش سنّتی زیر نظر مامای محلی در خانه خود بیمار انجام می گرفت. ماماهای محلی روش زایمان را به تجربه از ماماهای قبل خود یاد گرفته بودند . در این گونه زایمان ها بهداشت چندان رعایت نمی گردید. در موقع زایمان زیر پای زائو ( یاب با  yabba ) می گذاشتند ، این ماکت روش زایمان سنّتی در چند دهه اخیر است ، که ضرب المثل هایی نیز در این خصوص در بین مردم گفته می شود .

 

دستجات عزاداری با چادر هایی بنام ( آلاچارشاب ) :

دستجات عزاداری سنّتی. و پشت دستجات عزاداری بانوان با چادر محلی (آلاچارشاب) و حجاب یک چشم باز

 

داشاتان : = سنگ انداز

داشاتان ساخته شده از بریده ی یک چوب دوشاخه ای به نام محلی ( هاچا ) ، و دو تکه کوچک کش به عنوان بازوان آن ، و یک تکه چرم نرم که به انتهای کش ها بسته می شد . یک سنگ کوچک را در لای چرم می گذارند و دسته چوب را با دست نگاه می دارند و با دست دیگر چرم را که سنگ در داخل آن قرار گرفته می گیرند و به به طرف نشانه می کشند بعد از مقداری کشش چرم را رها می کنند ، در اثر جمع شدن سریع کش ها به سنگ نیروی شتاب می بخشد و سنگ از داخل تکه چرم خارج شده و به طرف نشانه می رود از این وسیله بچه ها و  نوجوانان برای شکار پرندگان در بالای درخت استفاده می کردند

ویسیله سنگ انداز به نام محلّی ( داش آتان )

 

از دست ساز های شادروان حسین پور خداقلی

 

ماکت کوچه تبریز و کاروان در حال حرکت و مغازه ی آقای مشهد           و مسجد آقا سلیم

[۱] { آغ در این جا به معنی بزرگ مانند  (آغ ننه – مادر بزرگ ویا آغ قارداش – برادر بزرگ آغ دده و …)}

 

[۲]  در گویش محلّی بنام ( منجَلیخ ) ، ، و در زبان فارسی منجنیق نامند ، مراجعه شود به فصل چهار ، واژه های باستانی ، در کتاب ” نگاه نگاره، ” از همین نگارنده

 

نگارش علی اصغر بالغ 

باز نشسته میراث فرهنگی بناب 

دیدگاه ها