نمایش نوار ابزار

❇️ – شهر کلاغ های بی داعش (قسمت ۱۳ و ۱۴)

شهر کلاغ های بی داعش :   (قسمت – ۱۳)

? – یاد ایام

مراسم عاشیق ، در نمایشگاه اشیاء موزه مردم شناسی بناب 

? – در خدمت عاشیق شکیب《… برخاست ، سازش را به سینه چسباند و از زخمی که در سینه داشت، زخمه ای بر سینه ی ساز زد …》.
* ایگیت اولان هئچ آیریلماز ائلینن
* ترلان اولان سونا و ئرمز گؤلونن،
* یاغی آمان چکیر جومرد الینن،
* لش لشین اوستونه قالایان، منم.
(جوانمرد هرگز از مردم خویش جدا نمی شود. و …)
بعدش یک ماهنی با همین شور از “اصلی و کرم” خواند، تا ثابت کند هنوز هم بر سازش عاشق و شیفته است. وقتی دید غم بر دلِ علافمندانش نشست، ماهنی “یانیخ کرم ” را به زیبایی نواخت و غم از دل ها زدود.
با چه مهارتی دست ماها را گرفت و به دالان های تاریکِ درد دلنوازان گذراند. در واقع آنچه بر جامعه ی هنرمندان می گذرد، در سازش به نمایش گذاست. او به معنای واقعی هنرمند بود . هنرمندان چه استعدادهایی دارند، آن ها در تحریم و ماها محروم.
? – در سال ۱۳۷۰ جناب مهندس پدرام کارشناس مردم شناس میراث فرهنگی استان برای اجرا و ضبط یک برنامه عاشیق به میراث فرهنگی مراغه آمده بود. بنده در آن زمان در میراث فرهنگی مراغه کار می کردم. حقیر هم به همراه ایشان جهت شناسایی یک عاشیق سنّتی خود آموز به روستاهای دور دست در منطقه قوری چای رفتیم، عاشیقی یافتیم در روستای “آغ زیارتین” که به شدت می ترسید برنامه اجرا کند، اما توسط دوست همشهری خوبم ، معلم بسیار بزرگوار جناب “فیض الله اسلامی” که در آن روستا حضور داشت، گره از کارما گشود و عاشیق، راضی به بیرون آوردن سازش از مخفیگاه گرفت و به اجرای برنامه در میراث فرهنگی مراغه راضی شد، در یک شب ماندگار به زیبایی با همکارانش برنامه اجرا کرد و ضبط گردید.
?? – در سال ۱۳۸۳ برنامه دیگری از عاشیق شکیب، درساختمان شورای اسلامی بناب. بمناسبت برگذاری نمایشگاهی از اشیاء فرهنگی خریداری شده برای موزه مردم شناسی بناب، بنام “طواف سهند” از طرف میراث فرهنگی بناب اجرا گردید.
? – در این مراسم جناب دکتر صدیقی نماینده وقت بناب، یک سخنرانی بسیار خوب در خصوص میراث فرهنگی، تاریخ بناب، اعتبارات تخصیصی، کارهای انجام گرفته در حوزه میراث فرهنگی بناب ایراد فرمودند.
?? – سر زمینم ایران، مهد تمدّن، ایران باستان، خانه هنرمندان ، هنرمندانی را از هر صنفی، از موسیقی گرفته تا معماری موسقیایی، ادبیّات و اشعار موسیقیایی، نقش و نگاره های موسیقیایی، و قلم زنی، منبّت کاری و مقرنس کاری های موسیقیایی، گل دوزی ها و گل فرش هایی از نقوش بی مثالش ، امّا رنگین شده به خون انگشتان کودکان مظلوم و معصوم وطنم ، بی بازی های کودکانه، را در آغوش خود پرورانده است. خوش به حال روزگار
موسیقی، خصوصاً عاشیق، جایگاه ویژه ای در دل مردم آذربایجان دارد، روح روستائیان با ساز و آواز عاشیق ها پیوند خورده است، از شنیدنش احساس غرور می کنند، چرا چه ساز و سروده های عاشیق مردمی است و از دل زندگی مردم برخاسته است.
?- چه استعداد هایی در این روستاهای محروم ، بی امکان از رشد و شکوفایی، بی اطلاع مردم و بی نام می روند. هنرمندانی که به جای حمایت و تکریم، مورد تحریم و تهدید قرار می گیرند. با آن همه گرفتاری ها، سختی های معیشتی ایجاد شده، بیکاری، تنگدستی، مانع تراشی از اجرای برنامه ها. بی پولی، چگونه به این توسعه موسیقی دست یافته اند. ؟؟؟ . علاوه اینکه کم نشده اند، جمع نشده اند و از بین نرفته اند !!!، آموزش موسیقی را به خانه ها و به دل کودکان کشانده اند. و راهی برای جاری شدن آهسته، آرام و روان پیدا کرده اند. یک روزنه ای از شادی و نشاط بین مردم غم زده جامعه باز کرده اند. ???
?- روستائیان قدیمی صبح تنور را روشن می کردند برای پخت نان، و شب های طولانی زمستان هر روز در خانه یکی، جمع نشینی و هم نشینی دور تنور برای گوش سپردن به حماسه ها ی فرزندان ایران ، درس هایی از شاهنامه خوانی توسط یک نفر با سواد از روستا، حماسه های کوراوغلی، برنامه هایی از عاشیق با داستان ها و افسانه های بومی، با اندک پذیرایی ساده ای با چای، “قوقا”، “لب لبی”، “سنجد” و کشمش “گل مویز” ، زندگی برایشان معنا داشت و…
شاهنامه جایگاه بسیار ویژه ای در میان رستائیان دارد. هنوز هم پدران و مادران سالخورده ی روستایی، بعضی از اشعار و داستان های شاهنامه، “کوراوغلی” و “شیرین و فرهاد” را به خاطر دارند.
مراسمی که شاید در روستاهای خیلی دور دست باقی مانده باشد .
? – نیک آنست ، خاطره ای هم از مراسم افتتاح اوّلین موزه ی مردم شناسی استان در بناب، چیدمان اشیایی که از روستاها خریده بودیم یادآوری داشته باشیم و ….

مراسم افتتاح موزه مردم شناسی بناب در گرمابه تاریخی مهرآباد بناب ( دوره صفوی )

❇️ – شهر کلاغ های بی داعش :  ( قسمت –  ۱۴)

? – یاد ایّام
? – (افتتاح موزه مردم شناسی جنوب سهند بناب). سال ۱۳۸۴
…. وسایل و اشیاء فرهنگی خریداری شده از شهرها و روستاهای دامنه ی جنوبی سهند ، برای موزه مردم شناسی بناب را، در غرفه های پیش بینی شده موزه چینش. اوّلین موزه بناب ، اوّلین موزه ی مردم شناسی در استان آذربایجان شرقی را در این مقطع تاریخی افتتاح. به جهت قدر شناسی از بزرگان و دلسوزان ارجمندی که در ایجاد و تاسیس این موزه نقشی داشتند، یادآوری خواهم کرد .
?- در اوّلین روزی که اداره میراث فرهنگی سال ۱۳۷۴ در این شهر تاسیس شد ، مرمّت بناهای تاریخی ، خصوصا گرمابه مهرآباد بناب و خانه سیف العلما و گرمابه تاریخی حاج فتح الله، به نیّت تشکیل و تاسیس سه موزه در سه منطقه تاریخی بناب یعنی مناطق تاریخی گزویش، مهرآباد و دروازه جاده فرعی ابریشم ( دروازه محال). یکی از اهداف، آرزوی دراز مدت در برنامه های میراث فرهنگی بناب قرار دادیم . این کاری بسیار سخت و دشوار بنظر می رسید و غیر ممکن. خصوصا برای بنابی که اداره اش نوپا و ساختمان مستقلی نداشت.
دوم : اینکه مالکیت این سه ساختمان تاریخی، در اختیار بخش خصوصی بود، خریدش مستلزم تامین اعتبار بیشتری می خواست
سوم: اینکه شهرهای بزرگتر و پُر جمعیت تر از بناب ، در همسایگی ما وجود داشت اما موزه رسمی نداشتند . راضی کردن استان برای این کار در چنین شرایطی ، غیر ممکن بنظر می رسید.
? – اما دو امتیاز داشتیم
اول: نماینده ی وقت بناب جناب دکتر صدیقی قوی بود و در تهران و تبریز نفوذ فوالعاده ای داشت.
دوم : حقیر کوله باری از تجربه ، با دوستانی صمیمی در سازمان میراث فرهنگی کشور و تبریز داشتم با انگیزه و انرژی مثبت.
سوم : پشتبانی، تشویق ، کمک های مسئولین، مردم خونگرم و قدرشناس همشهریانم که تازه بناب شهرستان شده بود، انرژی و انگیزه خدمت با پتانسیل بیشتر ، در کنار ما بودند.
چهارم : چرا نگویم ما کباب بناب را داشتیم و معامله را در سر سفره انجام می دادیم ، گرچه برای ما هزینه داشت ، اما مشکل گشا بود.
تمامی عوامل بالا ، همچنین توجه و عنایت خدا وند ما را یار شد تا موانع سر راهمان را یکی پس از دیگری از میان برداریم
برای اولین قدم گرمابه تاریخی مهرآباد را در برنامه خود قرار دادیم.
?- در سال ۱۳۷۶ گرمابه مهرآباد بناب به مالکیّت بخش خصوصی متروکه گردیده بود و می رفت که توسط مالکین تخریب گردد. موضوع را با شهردار وقت جناب آقای رحیمیان مطرح و ایشان در یک اقدام تاریخی طی توافقی بین میراث فرهنگی، با بزرگواری این بنای تاریخی را خریداری و در اختیار ما گذاشت تا بعد از مرمّت به یک مکان فرهنگی تبدیل گردد، انصافاً جناب آقای رحیمیان با این کار قابل ستایش گرمابه را از مرگ حتمی نجات و ما را در اجرای برنامه های آتی امیدوار کرد. حقیر به نوبه خود از اقدام شایسته و مانگار ایشان نهایت تقدیر و تشکر را دارم.
درست در همان سال اقدامات به مرمت گرمابه شروع گردید و در کنار آن مکاتبات پیشنهاد موزه مردم شناسی نیز انجام می گرفت.
در سال ۱۳۸۳ طی هشت سال تعمیرات ، گرمابه مهرآباد تکمیل و حیات دوباره خود را بدست آورد. در کنار آن مجوز موزه مردم شناسی با پیگیری اخذ گردید.
اما تاسیس موزه را مشروط کردند به واگذاری این مکان به سازمان موزه ها.
گره این مهم را شورای اسلامی دوره اول بناب برای ما گشود. خصوصا جناب رحیم زاده عضو شورای محترم نقش مهمی داشتند، هم در اینجا و هم در خرید گرمابه حاجی فتح الله در دور دوم عضویتش . حقیر از تک تک این عزیزان تقدیر و تشکر دارم.
در سال۱۳۸۳و ۱۳۸۴ اشیاء فرهنگی موزه چنانکه قبلاً نوشته ام خریداری، ویترین ها و غرفه ها تکمیل و چیدمان اشیاء در ویترین ها به اتمام رسیده و آماده افتتاح بود. با پیگیری نماینده وقت جناب دکتر صدیقی و اقدامات مجدّانه جناب آقای مهندس تقی زاده اصل، مدیرکل وقت میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی، اولین آرزوی ما محقّق گردید.
در ۲۴ شهریور ماه ۱۳۸۴ گرمابه مهرآباد، علیرغم مانع تراشی های بعضی از شهرها به بار نشست. شکر به درگاه ایزد منّان. ??
? – در این تاریخ با دعوت قبلی، با حضور معاونت موزه های سازمان میراث فرهنگی کشور ، نماینده وقت بناب ، استاندار وقت ، مدیرکل، و جمعی از مسئولین استانی و شهری، طی مراسمی در مسجد مهرآباد بناب، با سخن رانی نماینده وقت، جناب مهندس تقی زاده، به دست استاندار محترم جناب دکتر سبحان اللهی ، رسماً افتتاح و موزه مورد بهره برداری قرار گرفت.
حقیر به نوبه خود از همه این بزرگواران نهایت تقدیر و تشکر را دارم .

تقدیر از زحمتکشان مرمت گرمابه مهرآباد و خرید اشیاء موزه مردم شناسی بناب

سپاس از خوانش این نگارش ( ادامه دارد ) ۹ / ۱۳۹۹
علی اصغر بالغ بازنشسته میراث فرهنگی بناب

سخنرانی دکتر صدیقی، نماینده وقت بناب در این مراسم

نمایشگاه اشیاء موزه مردم شناسی بناب 

موزه مردم شناسی بناب ( ساختمان گرمابه تاریخی مهرآباد بناب، دوره صفوی  )

دیدگاه ها
  • adminn پاسخ به دیدگاه

    [ارسال از بهزاد نبی قدیم]
    با تشکر از اقای بالغ حرفی برای گفتن ندارم ولی این عکس عجب گرمایی دارد عجب عشقی عجب اتحاد و همدلی یاد شعری افتادم از استاد مسعود فردمنش اون روزها ما دلی داشتیم / کسی بودیم / کاری داشتیم / واسه مردن کسی بودیم
    ارسال از علی اصغر بالغ
    سلام و ارادت
    بهزاد جان مردم بناب فرهنگ دوست ، خونگرم و مهربانی هستند، گذشته نشان داده است، اگر مردم احساس کنند مسئولی صادقانه برای شهر خدمت می کند . چه بومی و چه غیر بومی، هر گونه همکاری که از دستشان برآید مضایقه نمی کنند،
    سپاس ??????
    [ارسال از اسماعیل گرامی]
    سلام و عرض ادب
    از دوست به یادگار دردی دارم
    کان درد به صد هزار درمان ندهم

    دست مریزاد به همت والایتان ، می توانید سر بالا نگه دارید که به اراده برای شهرستان خودتان کاری کرده اید
    دست مریزاد
    ارسال از علی اصغر بالغ
    سلام و اردات تام ، استاد مهربان
    ممنون سپاسگزارم،
    اگر خدمتی حساب آید ، مدیون بزرگواران و اساتیدی هستیم که دست ما را گرفتند ، موانع را از سر راهمان برداشتند و بما راه رفتن آموختند.
    دوم همشهریان خوب و نازنینم که شایسته هر گونه فداکاری و خدمتند.
    سپاس از لطف حضرتعالی و عزیزان تالار
    ??????????

    [ارسال از نژاد نقی رضا]
    سلام میشه گفت اقای بالغ بنیانگذار میراث فرهنگی بناب
    ارسال از علی اصغر بالغ
    سلام بر مردتاریخ شهرمان دکتر رضای عزیز که شیرینی اخذمدرکش را بدهکاریم
    ارسال از اسماعیل گرامی
    قربونت
    بله
    ایشان بنیانگذار مهربانی ها هم هستند
    ?????

    [ارسال از Esmaeil Mohammadi]
    درود هزاران درود بر آنان که کار و آبادانی و فرهنگ سازی کردن در شهرشان در زندگی‌شان ???????❤️❤️❤️❤️❤️??????
    [ارسال از اصغر بالغ]
    سلام و درود بر بزرگوار و عزیزم جناب محمدی
    تشویق و مهربانیتان به دل پیر ما جوانی می بخشد
    سپاس ??????
    [ارسال از مصطفی]
    سلام‌باردیگر قلمی روان و شیوا از میان خاطرات گل کرد و دشت های شقایق را در نوردید و ارمغانی بس نیکو اورد.
    اقای بالغ بزرگوار هرچه از شهر خاطراتم بنویسید بازم کم است و بسیار شیرین وگوارا ست.
    ایران عزیزما با برند های اقتصادی نفت و گاز و فرش و زعفران و خاویار معروف است .
    واز نظر فرهنگی با شعر و حماسه وعرفانش
    چون سعدی وحافظ و مولانا و فردوسی و شهریار
    ودر ورزش با کشتی کلاسیک و فتح قله های قهرمانی جهان و المپیک .
    وشهرما بناب در پویندگی و فعالیت و عشق وعواطف خالصانه و کباب و کتاب و افتابش
    [ارسال از اصغر بالغ]
    سلام و ارادت خدمت استاد یگانه گل، ممنون و سپاسگزارم
    کار ما اگر خدمتی کرده باشیم ، ذره ای است در برابر خدمات قابل تحسین حضرتعالی در ادبیات و ورزش.
    یکی روح نواز است و دیگری تن آراست، نقشی سازنده در سلامتی و تندرستی مردم
    درودها ??????
    [ارسال از اصغر بالغ]
    سلام و متشکر دکترجان،
    جناب دکتر نجد مهربان راست می فرمایند، ما یک شیرینی بدهکاریم
    افتخار شهر مایید.