⚫️ ?- وضع نابسامان کمپ گردشگری سد “گل باغی” روستای دوش بناب.
(نماد ناتوانی….). ق – ۶
⚫️ – ناراحت کننده است وقتی می بینیم در تاسیسات این کمپ:
شیشه پنجره ها شکسته، سرویس های بهداشتی بدون آب، شیر آلات نصب نشده، درهایش را نگذاشته اند، روشویی و اجاق توالت ها شکسته، کف و کاشی ها ترکیده، اتاق ها تاریک و بدون روشنایی، در محوطه آشغال، لاشه سنگ ها و نخاله ها پراکنده است. هر کس نیاز به سرویس بهداشتی داشته یک بطری از آب “سد” پر کرده و بعد از خرابکاری در گوشه ای رها کرده و رفته است. مکانی بدون نگهبان و بی صاحب، در امان دزدان رسمی و غیر رسمی. در یک منطقه بن بست امنیّت آرامش صفر، به خرابه ای برای ناهنجاری های اجتماعی بدل کرده اند.
در هر شرایط این وضعیّت و
عدم تکمیل آن در این مدت طولانی با پولی که از مردم در اینجا هزینه شده. اینگونه رها کردن و رفتن، قابل توجیه نیست، در حق مردم جفاست. بخصوص اینکه حفاظت و نگهداری از این مجموعه بعهده اداره میراث فرهنگی و گردشگری گذاشته شده است. چرا باید مردم بهارش را ندیده شاهد خزانش باشند؟؟.
? – اضافه بر این، درکنار آن می توان قسمتی از محوطه را برای شنا و قایق رانی آماده کرد، اگر بناست برای مردم آرامش و شادی به ارمغان آورده شود. اینگار در برنامه های هیچ دولتی برای شادی مردم سهمی دیده نشده، تا مردم غمگین و افسرده به امامزاده ها پناه برند، درد و رنج مشکلات و کمبودها را از امامزاده ها طلب کنند!!! نه از دولتیان که تمام امکانات کشور در دست آنان جمع شده و هم وظیفه دولت حل مشکل مردم است.؟!؟!..
⚫️ – به عزیزان حاضر گفتم این لنگی کار در بیشتر آثار شهر قابل مشاهده است.
تخریب برج و باروی قلعه شهر بناب را همه ما به یاد داریم. با اینکه ثبت آثار ملّی بود، از دادگاه برای ماندگاریش حکم گرفته شده بود. دیوار قلعه ای که زمانی سپر و مدافع مردم شهر در برابر دشمنان بود، در پیریش بی دفاع گذاشتند
بزرگان شهر از اولین شورای شهر درخوست کردند جای دیوار را از مالک خصوصی خریداری و میراث فرهنگی نیز مرمّت کند تا برای همیشه بماند. مثل دیوار قلعه “شهر بسطام” از توابع شهرستان شاهرود، اما نشد.!!؟؟
? – مردان و زنان این شهر با امکانات کم، با بیل دستی، ۱۲ کیلومتر به ضخامت ۶ متر و به ارتفاع ۱۲ متر با “کلوخ”، دیوار به دور این شهر کشیدند. دو درووزه اصلی و سه دروازه فرعی(۱). دورش را خندقی کنده و آب باز کرده بودند، حوضچه های بزرگ آب، بنام محلی “جُل” در داخل قلعه برای حفظ تراز سطح آب خندق در فصل تابستان ایجاد کرده بودند.شجاعتی فراتر از زمان ماست.
? – حصار، این پیر پهلوان که قرن ها سپر و سنگر قلعه نشینان در مقابل مهاجمان اجنبی بود، گلوی سخنگوی تاریخ شهر را بریدند، تنِ نیم جانش را شبانه با لودر در گودالی دفن کردند. تا این پیر دانا زبان به گذشته ها نگشاید.
او نمایشی از اراده، توانایی و تلاشِ مردان و زنان قلعه نشین این شهر بود. حکایت قومی قوی که با دستان خالی از ماشین آلات و مصالح پیش ساخته امروزی، بخاطر زیستن عاشقانه در کنار هم، ایجاد آسایش و آرامش همگانی، لذّت بردن از زندگی، همیاری و همکاری برای ایجاد امنیّت جمعی در ساختن این قلعه شجاعتی به خرج داده بودند.
?- متاسفانه، یکی از اعضاء شورای اسلامی در دوره اول، با این طرز تفکر که دیوار قلعه تلّی از خاک و کلوخ است و زیبا نیست، در حل مشکل، ما را همراهی نکرد.
نه او، و نه مدافعانِ صاحب منصبان اداریش.!!
او زشتی شکست و ترک های دیوار قلعه را دید، اما چین و چروک های پیشانی این پیر خسته از جنگ و دفاع قلعه نشینان را ندید.
زشتی قیافه دیوار در میان بزک ساختمان های امروزی را دید، اما زیبایی های کار و اراده جمعی در ساختن این دیوار عظیم را ندید.!!
پیری اش را دیدند و آفرینش امنیّتش را ندیدند.!!
افتادگیش را دیدند ایستادگیش را نه.!!
شور از بی شعوریشان را دیدند و شعور قلعه سازان را نه!! و….
۱۰ / ۶ /۱۴۰۰ (ادامه دارد )
سپاس از خوانش این نگارش
علی اصغر بالغ بازنشسته میراث فرهنگی بناب
نگارنده کتاب دو جلدی “نگاه نگاره ها”
[ارسال از رضا وقاری]
???????
[ارسال از اصغر بالغ]
ممنونم جناب آقای وقاری
از خوانش و توجه حضرتعالی به میراث فرهنگی شهرمان
??????
[ارسال از خسروشاهی شانلی بناب]
باسلام واحترام خدمت
جناب آقای بالغ این نگارش نه تنها درد دل عزیزاست بلکه برای آینده گان تیکه ای ازتاریخ وندانم کاری مسئولین شهرمان خواهدبود
مانا باشید⚘?⚘
[در پاسخ به اصغر بالغ]
سلام و سپاس
حاج جان فدای محبت و گرمی نفست، با هر کسی درد دل می کنیم، می نویسیم و توجه ها را به کاستی می کشانیم ، اینگار در کویری فریاد می زنیم تاحال هیچ مسئولی نیآمده دو کلمه در گروه ها برای مردم جواب بنویسد.
کتاب هایی که در انبار میراث فرهنگی کرم می خورد و می پوسد و جنابعالی آن همه با مسئولین شهر صحبت کردین نتیجه چه شد؟؟.
درودها
??????
[ارسال از اسماعیل گرامی]
سلام ارادت
قربان دل شما بشوم که ازعشق به بناب لبریزاست
کدام درد شهر را با شما می توان مویه کرد که هرجا می نگاهی جز درد نمی یابی
شهری که ۴ شورای منتخبش ، شهرشان را به هیچ بفروشند ، کمپ گردشگریش را چه انتظاری هست آباد بماند؟
آنهایی که نه از عشق نشان جسته اند و نه مهر وطن و شهر بر دل ندارند چه انتظاریست؟
همتی باید این شهر را ، تا نو شود اندیشه هایش.
شنیده ام برخی ها بعضی جاها رایشان را فقط به ۵ میلیون فروخته اند ، همتی مردم بناب را شاید است ، نمی دانم که کی ، ولی روزی این غول خفته بیدار خواهد شد و شهر ما آباد
[ارسال از اصغر بالغ]
سلام و عرض ارادت
استاد مهربان
چه کنیم، نمی شود ایستاد و تماشا کرد، شهر خانه ماست، ایران ماست، اینگار سکوت مسئولین در قبال پاسخگویی به یک فرهنگ تبدیل شده. مثل ریا و تزویر و دروغگویی.
چگونه جا خوش می کنند و حقوق می گیرند و کاری نمی کنند.
که امیدوارنه فرمایشی
?(روزی این غول خفته بیدار خواهد شد و شهر ما آباد). ??
می نویسیم تا آیندگان بدانند که ماخواستیم و مسئولین کاری نکردند.
درودی از بن جان
??????
[ارسال از خسروشاهی شانلی بناب]
فرمایشتان کاملا درست،اما امیدمان را ازدست نخواهیم داد،
وامید دارم که اعضاءمحترم شورای شهرمان و جناب آقای شهردار
درباره کتاب های نفیس درحال پوسیده شدن درگرمخانه قدیمی حمام مهرآباد بی تفاوت نباشند،
امیدواریم
[ارسال از E.S]
سلام از مطالب زیبا و پرمحتواتون لذت میبریم دستتون دردنکنه،متاسفانه مسولین شهرما خوابند،از فرماندار کم تجربمون گرفته تا …..
[ارسال از اصغر بالغ]
سلام و عرض ارادت
عزیز و بزرگوار، سپاسگزارم از خوانش و توجه جنابعالی به میراث فرهنگی و گنجینه های شهرمان
درودها
?????
[ارسال از Fereydoon Hatami farzaneh]
???
[ارسال از اصغر بالغ]
سلام و درود مهندس جان
ممنونم از بزرگواری و توجهتون به میراث فرهنگی
?????
[ارسال از ف]
جالب بود?
[ارسال از اصغر بالغ]
ممنون و متشکر بزرگوار
از محبت و خوانش مطالب میراث فرهنگی شهرمان سپاسگزارم
?????
[ارسال از S.h.razavi]
سلام عزیز به قول دکتر نجد عزیزمان وقتی ۴نفر از شورا شهر را به هیچ بفروشند هیچ امیدی به ابادانی شهر توسط مسئولین نیست
[ارسال از اصغر بالغ]
سلام و عرض ارادت سیدجان
به توجه و مهربانی خدا امیدوار می مانیم
?????
[ارسال از S.h.razavi]
???