تونل زیرزمینی منطقۀ بالقاچی یا تونل سپیگان
در بحث حاضر قصد معرّفی تمامی قناتهای بناب را نداریم و شرح مفصّل آن ها در کتاب سیمای بناب آمده است. بلکه، هدف بیان این نکته است که در این شهر از تمامی ظرفیّت های موجود آب استفاده کرده اند تا کشاورزی پررونق و پرباری داشته باشند و هیچ زمینی در این دشت به صورت بایر باقی نماند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بیشتر زمین های کشاورزی منطقه را، به دلیل فراوانی آب، هر سال دو بار زیر کشت میبردند و، به تناسب زمان رشد میوه جات و حبوبات، محصول برداشت می کردند.[۱]
تونل سپیگان در سمت جنوبی شهر و در غرب میدان امیرکبیر قرار دارد و در سال ۱۳۸۱ حین کندن چاه آب توسّط یک کشاورز محلّی در عمق تقریباً ۴ متری پیدا شده است. با پیدا شدن این تونل سؤالات زیادی مطرح گردید: آیا این تونل یک راه بوده است یا یک کاریز؟ (در فصل ششم کتاب، این تونل تحت عنوان «تونل سپیگان» توصیف خواهد شد).
در سال یادشده،به دنبال وصول گزارشی از سوی شهروندان،ادارۀ میراث فرهنگی بناب یکی از همکاران را جهت بازدید از محلّا عزام میکند.موضوع از این قرار بود که گویا، بعد از باز شدن دهانۀاین تونل و شناسایی شدن آن،به مدت هفت روز قاچاقچیان و سودجویان با چراغ دستی در داخل تونل در جستجوی گنج و آثار عتیقه بودند. خبر و شایعاتی به ادارۀ میراث فرهنگی میرسد که این افراد از داخل تونل وسایل سفالی قدیمی پیدا کردهاند. همچنین، در این اخبار و شایعات به این موضوعات اشاره می شد: جهت تونل غرب به شرق است. در دیوارۀ داخلی آن تاقچه و جایی برای شمع یا چراغ وجود دارد.چند متر که به سمت داخل تونل می روی اتاقک گردی پدیدار میشود. کمی آن طرف تر تونل دو شاخه می شود:یکی به سمت پل پنج چشمه و دیگری به سمت داخل شهر، یعنی به سمت شمال و غرب به طرف روستای قره چپق یا قره تپه میرود. تونل در عمق تقریباً ۴ متری سوراخ شده است و۵۰ سانتیمتر عرض و ۸۴ سانتیمتر ارتفاع دارد. دیوارۀ آن از جنس خاک رس سفت (در محلّ موسوم به خاک کیان)و به صورت دودگرفته و سیاه رنگ است و ردّ کلنگ هایی که تونل را کنده اندبه وضوح مشاهده می شود. این خبرها به سرعت در میان مردم شهر پیچیده بود و مردم بیشتر، در غیاب کارکنان میراث فرهنگی،شبانه به تونل می رفتند و در این وضعیّت هم احتمال تخریب بیشتر توسّط سودجویان وجودداشت و هم احتمال خطر گازگرفتگی.
آقای مهندس علی صدرائی سرپرست هیئت در بررسی تونل سپیگان
همچنین، از داخل شهر خبرهای دیگر نیز می رسید. فردی به نام صلاحالدین به نگارنده گفت:«باغ ما در خیابان میاندوآب مقابل کتابخانۀ عمومی بود که اکنون به مغازه تبدیل کرده ایم. چند سال پیشکه می خواستیم برای باغ چاه آب بزنیم،در عمق حدود ۵/۴ متری، به تونلی رسیدیم که سوراخ شده بود. کنجکاو شدیم وداخل آن رفتیم. دیوارۀ آن دوده گرفته بود. یک شاخۀ آن به سمت شرق به طرف مسجد صحرا کنار دروازۀ قدیمی محال واقع در کوچۀ کرد جلدی میرفت و شاخۀ دیگر به سمت غرب. ما چیزی سر در نیاوردیم. راستش ترسیدیم و حلقه های بتنی چاه را گذاشتیم و محلّ را پر کردیم. الآن اگر این گوشۀ مغازۀ ما را بکَنید به همان محلّ برخورد می کنیم».به دنبال آن، خبری از منطقۀ دیزج ناولو رسید که گویا در کوچه و دربند نزدیک حمّام جنب جایگاه پمپ بنزین در اوایل انقلاب که می خواستند کانال فاضلاب بکنند به تونل مشابهی برخورد کرده و سر در نیاورده و ۱۸ سال .
و………………………. ادامه در کتاب دو جلدی نگاه نگاره ها
[۱]. با این حال، در کتابمراغهبه قلم آقای مروارید تمامی این واقعیّت هانادیده گرفته شده ودرهجده مورد در جاهای مختلف کتاب مزیور آب بناب شورخوانده شده و کشاورزی دراین شهرکتمان و نهرها و رودخانه های آن مورد بیتوجّهی قرار گرفته است. در این زمنیه، نک. «ضمیمۀ ۱» در انتهای کتاب حاضر با عنوان «نقدی بر کتاب مراغه به قلم مروارید».