نمایش نوار ابزار

فصل نهم : معماری و مرمّت بناءهای تاریخی بناب

فصل نهم : معماری و مرمّت بناءهای تاریخی بناب

معماری

          تمدّن طفیلی مردان بیل‏ به‏ دست است و مردان زیادی که فرش تمدّن را بافته ‏اند. معماری و هنر میزان سنجش فرهنگ یک شهر و یک ملّت بوده و هست. هر ساختمانی یک شاهد فرهنگی است و بازگوکنندۀ نحوۀ اندیشه و جهان‏ بینی.

در عصر نوسنگی، کشاورزی، اهلی کردن حیوانات، بافندگی، کوزه ‏گری، خانه‏ سازی، تهیّۀ وسایل حمل‏ ونقل، و پزشکی پیدا شد و انسان به صورت خواجه و فرمانروای کرۀ زمین گردید.[۱]

چهل‏ ستون ‏های چوبی مساجد بناب، تزیینات ارزنده و شکوهمندشان جزء نخستین سرمشق‏ های ستاوندهای چوبی مشهور دوران صفویّه در اصفهان، یعنی «چهلستون» و «عالی‏ قاپو» بشمار می‏ روند.[۲]

            واژۀ معماری از ریشۀ عربی «عَمَرَ» به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و «معمار» به معنای بسیار آبادکننده. در لغتنامۀ دهخدا معماری به علم بنّایی و ابعادسازی تعریف شده است.

فضاهای معماری در زندگی ما حضوری بی‏ واسطه دارند و ظاهر هویّتی ما را بر خود می‏ گیرند. از این روست که با آنها احساس انس و آشنایی داریم. بدیهی است که اگر صاحب هویّت دیگری باشند آرامش لازم را ایجاد نخواهند کرد. واسطۀ هویّت درون ما با هویّت درون فضاهای معماری، فرهنگ است. فرهنگ به رفتار ما شکل می‏دهد و، از سوی دیگر، فضاهای معماری جواب‏گوی شکل ‏های رفتاری است. به عبارت دیگر، هویّت فضاهای معماری، حریم ‏های انسانی هر جامعه را متناسب با فرهنگ آن بیان می‏ کند و فرهنگ معماری را به وجود می ‏آورد. فرهنگ معماری از یک سو هویّت جمعی انسان را در تصویر کلّی شهر به نمایش می‏ گذارد و از سوی دیگر هویّت فردی او را در شکل خانه منعکس می‏ کند.[۳]

معماری بازی هنرمندانۀ دقیق و خیره ‏کنندۀ مجموعه ‏ای از اجسام ساخته‏ شده در زیر نور است.[۴]

در آیین‏ نامۀحمورابی[۵] آمده است:

هرگاه معماری خانه ‏ای برای شخصی سازد و ساختمان آن را محکم ننماید به طوری که خانۀ ساختۀ او خراب گردد و موجب مرگ صاحب‏خانه شود، آن معمار را باید اعدام نمود. هر گاه این امر موجب مرگ فرزند صاحب ‏خانه شود باید یکی از فرزندان معمار را اعدام نمود.[۶]

ملّتی که گذشته را از یاد ببرد، محکوم است که دوباره همان گذشته را از نو تجربه کند و شناخت گذشته جز به کمک آثار به‏جامانده از گذشتگان که زنده‏ترین اسناد هستند ممکن نیست.

در بخش لیلان بر روی رودخانۀ لیلان پل آجری قدیمی سه‏ چشم ه‏ای وجود دارد. در سال ۱۳۷۸، حفاظت از آثار تاریخی شهر لیلان در حوزۀ مسئولیّت ‏های میراث فرهنگی بناب بود. جهاد سازندگی در نظر داشت در کنار این پل قدیمی پل بتنی مسلّحی بسازد. نگارنده و جناب آقای مهندس وهاب‏ زاده، مدیر کلّ اسبق میراث فرهنگی استان و صاحب‏ نظر در معماری سنّتی، در جلسه ‏ای به همین منظور در فرمانداری ملکان شرکت داشتند. یکی از مهندسان جهاد خطاب به مهندس وهاب ‏زاده گفت: «وقتی اجازه نمی ‏دهید خودرو از روی این پل قدیمی بگذرد چرا این پل را حفاظت می‏ کنید و ما مجبوریم این پل بتنی را بسازیم؟» مهندس وهاب‏ زاده در جواب فرمودند: «ما و شما از پل  چوبی به پل سنگی و بعد به این پل آجری و امروز پل بتنی رسیده‏ ایم. اگر آن ها نبودند، امروز شما ساختن پل بتنی را نمی ‏دانستی. اگر حافظه‏ ات را پاک کنند، راه رفتن را بلد نیستی». این کلام پُرمغز در زمینۀ توجّه به حفاظت از میراث فرهنگی کافی بود.

         معماری و هنر معیار سنجش فرهنگ یک شهر و یک ملّت بوده و هست و، به عبارتی، هر ساختمانی یک شاهد فرهنگی و بازگوکنندۀ نحوۀ اندیشه و جهان‏ بینی، معتقدات و سنّت ‏های آن قوم است و عمق و شرایط روانی ساکنان یک جامعه را نشان می ‏دهد و از وحدت و برابری، دوستی و دشمنی سخن می‏ گوید. معماری از نظر زنده نگه ‏داشتن بسیاری از سنّت‏ ها، آداب و رسوم و فرهنگ ‏ها نیز در طول تاریخ مؤثّر بوده است. معماری هرگز از عوامل تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ و رسوم جامعه در عصرهای مختلف جدا نبوده است. هماهنگی با طبیعت و محیط و بهره ‏گیری از امکانات ذاتی موجود در محلّ (= مصالح بومی)، انعکاس سنن هر منطقه، حفظ رابطۀ منطقی، وحدت میان مصالح و طرح نما از مهمّ ‏ترین خصوصیّات معماری ایرانی است.

            در معماری سنّتی ایران چند اصل مهمّ وجود داشته است که به گفتۀ دکتر محمد کریم پیرنیا، پژوهشگر، معمار و استاد فقید معماری، ساده‏ گرایی، کمینه‏ گرایی و مردم‏ وار ………………………………………………….. .[۷]

                 استاد شعرباف می‏گوید: کافی است تا با نگاه به وضعیّت معماری یک شهر به شرایط روحی ساکنان آن پی برد، امّا امروز حتّی علمی‏ شدن معماری سنّتی نیز به چالش کشیده می‏ شود و این زنگ خطری برای بازآفرینی معماری با هویّت ایرانی است.[۸] معماری به عنوان اجتماعی‏ ترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است. اصول برگرفته از هنر، علم و ریاضیّات و هندسه در طرّاحی معماری مورد استفاده قرار می ‏گیرند و، به عبارتی، اصول زیبایی‏ شناسی به اضافۀ جنبه‏ های ساختاری به ساختن یک ساختمان موفّق کمک می ‏کنند.

                   معماری هنر است. برعکس نقّاشی، معماری هنر خالص نیست و مخلوطی از دانش و هنر است. دانش حرکت عقلانی دارد و هنر حرکت ادراکی و احساسی؛ و معماری هر دوی آنهاست. معماری شبیه موسیقی است. آجرها، کاشی ‏ها و چوب‏کاری ‏ها نت‏ های موسیقی هستند و موسیقیای معماری چیدن این مصالح بر روی هم به اشکال هندسی، ریاضی، مقرنس‏ کاری، و با هماهنگی و متناسب و همخوان با روح و فرهنگ جامعه است. درمجموع، یک بنای زیبا و موسیقیایی به مثابه گره ‏های زیبای فرش است و حروف زیبای یک شعر. معمار باید چیزی ازموسیقی بداند تا بتواند نظریۀ طنین ‏ها و نسبت ‏های ریاضی بین اصوات موسیقی را بفهمد…………………………...[۹]

               هنر معماری، زایش زیبایی‏ ها و زدودن زشتی‏هاست. زیباییِ موسیقیْ شنوایی است و ماندگار نیست؛ زیبایی معماری بینایی و ماندگار است. زیبایی معماری به وجود آورندۀ انبساط و گشایش لذّت بار حسّی است در همۀ مردم. معمارِ هستی خود زیبایی را دوست می‏ دارد:

ان الله جمیل یحبّ الجمال و یحبّ أن یری أثر نعمته علی عبده… . خداوند زیباست و زیبایی را دوست می‏ دارد و دوست دارد  که نمود نعمتش را در بنده‏ اش ببیند……………………………….. .[۱۰]

                    مخاطب هنر در معماری سنّتی انسان الهی است و معماری باید جنبه ‏ای باشد که تفکّر او را برانگیزد و این در معماری سنّتی وجود دارد. در معماری سنّتی بیشتر زیبایی ذاتی مدّ نظر است. معماری سنّتی بخشی از تاریخ و فرهنگ ماست که در بناءهای مختلف متجلّی گشته و در آن عقاید، رسوم و آیین ‏ها در شرایط جغرافیایی و اقلیمی نمود بارزی دارند. انسان می‏ خواهد بداند که فرهنگ و سنن گذشته چگونه بوده است. دانستن حقّ ماست، حقّ انسان‏هاست. این با حفظ بناءهای تاریخی و معماری سنّتی امکان‏ پذیر است. با مشاهدۀ معماری خانه‏ های سیف ‏العلما و خانۀ حاجی علی بزاز درمی‏ یابیم که بخشی از تاریخ و فرهنگ معماری شهر بناب در این بناءها نهفته است. در معماری سنّتی مساجد بناب می‏ بینیم سقف و فضای مساجد مسدود نیست: طبیعت در آسمان شبستان مسجد برافراشته است و انسان همواره در طبیعت و در حضور الهی است.

و ………………………………………………………….

 

شبستان مسجد جامع میدان (گزویش)

بیان یک خاطره

در سال ۱۳۸۱ دانشجویان معماری دانشگاه آزاد تبریز به همراه استاد خود برای بازدید از بناءهای تاریخی شهر بناب آمده بودند. آنان ابتدا از مصلّای جدید شهر بازدید کردند و سپس به مسجد جامع تاریخی گزویش (مسجد میدان) رفتند که روبه‏ روی مصلّا قرار دارد. در داخل مسجد، دانشجویان نشستند و استاد از آنان پرسید: شما هر دو بناء را بازدید کردید. هر دو مسجد هستند؛ یکی با معماری جدید و این مسجد با معماری سنّتی از دورۀ صفویّه. در کدامیک از این بناءها بیشتر احساس آرامش روحی داشتید؟ و چرا؟ دانشجویان همگی پاسخ دادند: در این مسجدِ سنّتی و هر کدام نظری دادند: چون معماری سنّتی و چوبی است و با فرهنگ ایرانی سازگار است؛ مسجد فضای معنوی دارد؛ چون رنگ ‏های سنّتیِ دیدنی دارد؛ و جواب‏ هایی از این قبیل. استاد گفت: تفاوت مهمّ دیگری که این مسجد با مصلّا دارد و شما متوجّه آن نمی ‏شوید امّا احساس می‏ کنید، تناسب است. ارتفاع سقف مسجد با وسعت مسجد متناسب

و ……………………………………………

          ارتفاع ستون ‏ها در مسجد مهر آباد بناب           عمارت هشت بهشت اصفهان 

 

  ادامه در کتاب دو جلدی نگاه نگاره ها ، ( به همراه  عکس های مرمتی و نقشه ی بناها )

بیان یک نقطه‏ نظر

به نظر می ‏رسد اگر تناسب ستون ‏ها و سرستون ‏های عمارت عالی ‏قاپو، عمارت چهل ‏ستون و عمارت هشت ‏بهشت اصفهان یا ارک کریمخانی در شیراز را با تناسب ستون‏ ها و سرستون ‏های مساجد تاریخی بناب مقایسه کنیم، به وضوح مشاهده خواهیم کرد که در بناءهای اصفهان بلندا و ارتفاع ستون ‏های چوبی با حجم سرستون‏ ها متناسب نیستند. به عبارتی، ستون‏ های این بناءها، نسبت به حجم سرستون ‏ها و کشیدگی آنها، بسیار بلندتر و قطورترند. به طور میانگین، سرستون‏ها یک ‏نهم ارتفاع ستون‏ ها را تشکیل می ‏دهند و حجم آن ها نیز، نسبت به قطر و ارتفاع ستون‏ ها، بسیار کمتر است. از آنجایی که این عمارت‏ ها در کمال زیبایی و ظرافت کار شده‏اند و نیز فضای سبز و طبیعت زیبای اطراف آن ها اجازه نمی‏دهد بی ‏تناسبی موجود بین ستون ‏ها و سرستون‏ های آن ها دیده

و ……………………………………………………………………

اندازه و حجم سرستون در مساجد بناب (سمت راست) و چهل‏ستون اصفهان (سمت چپ)

مقیاس: مقیاس نیز همانند تناسب بر .…………………….

تقارن: تقارن یعنی قرینه بودن که موجب …………………………………

سلسله ‏مراتب: سلسله ‏مراتب نیز یکی دیگر از ………………………………..

.

          پس از سردر، ورودی خانه معمولاً با استفاده از الگوی هشتی ایجاد می ‏شود. حتّی اگر این فضا هشت ‏وجهی نباشد، در بدو ورود به حیاط احساس حضور در فضایی کاملاً صمیمی با معماری متناسب و بامقیاس به انسان دست می‏دهد. همه چیز سر جای خود قرار دارد. حیاط دلباز، حوض آب، باغچه، مسیرهای عبور، نظم، تقارن، تکرار، و تناسب معماری، امنیّت و آرامش و آزادی حضور در خانه، و فضای سازگار با فرهنگ مردم به وضوح مشاهده می ‏شود. رعایت همۀ جوانب زیبایی در معماری هنر است و لذّت بردن از هنر و زیبایی از مشکلات زندگی و رنج‏ها می‏ کاهد، آلام انسان را می‏زداید و رنج و بی‏آرامی را از بین می ‏برد. تمامی این هماهنگی ‏های تناسب

و …………………………………………………………..

آب و معماری  :

           آب و آب نما در معماری‏ های سنّتی و تاریخی در طراحی باغ ‏ها، خانه‏ باغ‏ ها، کاخ ‏ها و در حیاط مساجد در حکم شریان رگ‏ های  خونی است. بدون آب مکان بی‏ روح و خشک است. معماری صرفاً روی هم گذاشتن مصالح و به وجود آوردن سازه ‏های متفاوت و متنوّع نیست. آب و آب نما زیبایی مضاعفی بر بناء می ‏بخشند. متأسّفانه، در فضای فرارِ بدون درنگ و بی‏ تأمّل و تحمّل از فرهنگ معماری ایرانی و اشتیاق به مطالعۀ فرهنگ غربی که امروزه بر کشور ما حاکم است سخن گفتن از معماری ایرانی و آبنما و فوّاره تقریباً بیهوده است. به ویژه که مشکلات اقتصادی نیز گریبان مردم را گرفته است. به امید روزی که مردم به دامن طبیعت بازگردند و آرامش و آسایش را در کنار جوی ‏ها، رودها، کنار دریاها و صدای فوارۀ آب نماها جستجو کنند!

آب نمای حیاط خانۀ سنّتی مشیرالممالک یزد

شیوه ‏های معماری ایرانی  ……………………………………………..

وی در توصیف شیوۀ پارسی می ‏نویسد:

این شیوه در برگیرندۀ شیوۀ معماری ایران از دورۀ مادها تا پایان دورۀ هخامنشیان …………………………………………….

معماری پارسی: یکی از ویژگی‏ های ایرانیان کهن و هنرمندان آنها هنگام کوچ

و ………………………………………………..

ساخت تالار ستوندار با پوشش دوپوستۀ تیرپوش، پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونه ‏هایی از آن در مسجد جامع ابیانه، مسجد گزاوشت (گزویش) و مسجد مهرآباد در بناب یافت می‏ شود.[۱۱]

دکتر پیرنیا به طور کلّی ویژگی‏ های زیر را برای شیوۀ پارسی برمی ‏شمارد:[۱۲]

  • ساخت ساختمان بر روی سکّو و …………………………….
  • درون‏گرایی .……………………………….
  • ارتباط دادن بخش‏ های فرعی …………………………………….
  • ساخت سایبان و ………………………….
  • زیباسازی پیرامون ……………………………..
  • روش آسمانه (سقف) تخت چوبی و ……………………………..
  • دیوارهای ……………………………………...
  • بهره‏ گیری از آسمانۀ ………………………………………
  • سنگ بریده و ……………………………………
  • پی‏ سازی با …………………………………………..
  • نماسازی بیرونی با سنگ تراش و ………………………………..
  • آرایش درگاه‏ ها و …………………………………………..
  • پرداخت کف با …………………………………
  • آرایش تارمی پلکان ‏های کوتاه و ……………………….

تاکنون تصوّر می‏ شده است که ………………………………………………[۱۳]

هنر معمار :

           معمار باید با تمامی فنون بالا آشنا باشد و به حرفۀ خود عشق بورزد. معماری تولّد فکری است الهام ‏گرفته از فرهنگ ملّت خود. معمار باید ابتکار عمل و خلّاقیّت داشته باشد و در برخورد با یک پدیدۀ جدید در اجراء یا مرمّت بناءهای سنّتی تصمیم درست و مقتضی بگیرد. معماری ابتکاری و اختیاری است. در قدیم طرّاحی، اجراء و نظارت بر عهدۀ معمار بود

و ……………………………………

                     مرمّت، پیش از آنکه یک حرفه باشد، راضی کردن روح و طلب رضای خداست. بگفتۀ متفکّری، مرمّت مأموریّتی است که پیش از آنکه نبوغ بخواهد شناخت می ‏خواهد، بردباری

   

شمع و مشعل هنر چوب‏کار ( خانۀ سیف‏العلماء بناب)         نمود آیین کهن ایرانی در پنجره ‏ها

              می‏ طلبد تا باروری، وجدان می‏.خواهد تا هیجان، شرافت می‏خواهد تا تحصیل منفعت. در این وادی نباید به دنبال کسب‏ وکار بود بلکه باید خود را وقف کرد. مرمّت تواضع می‏طلبد، خودخواهی و منیّت برای این کار آفت است. آن روز که مرمّت تمام شود و نیّت مرمّتگر در آن رنگ گیرد، اثر شخصیّت می‏ بازد. …………………………………………… .

               مرمّتگری امانتداری و پرهیزکاری است. آنچه در دست اوست امانتی است که با درستی و صداقت باید به نسل بعد بسپارد. او عالمی است که از تمام امکانات روز در کار خود بهره می‏ برد. او هنرمند خلّاقی است که از طریق کشف و …………………………………………………………….

                        جا دارد از معماران دلسوز و علاقه‏ مند به مرمّت بناءهای تاریخی این شهر که بیش از هجده سال با اینجانب نهایت همکاری را داشته ‏اند و از دستان پینه‏ بستۀ زحمتکش آنان، و کارگرانی که خاکی خاکی ‏اند و انسان‏ هایی پاک،گرد و خاک را خوب می‏ شناسند، خون زخمشان حنای دستشان است، آبادگرانی که آبادی ندارند، آسایش آنان در آرامش خانواده ‏هاست و بناءهای زیادی از حرارت دستانشان جانی دوباره گرفته ‏اند، به ویژه آقایان قادر صفری، و علیرضا سلیمانی کوچک، صمیمانه تقدیر و تشکّر نماییم.

                اوستا نجّار عین‏اللّه کریم داداشی نیز متولّد ۱۳۳۸ در بناب از خانوادۀ نجّاران سنّتی‏ کار است و در تعمیرات مساجد جامع مهرآباد، اسماعیل ‏بیگ، جامع میدان زاوشت، جامع میدان زوارق و جامع میدان (گزویش) بناب همکاری داشته است و در تعمیرات پنجره ‏های اُرسی، جولا کلید و غیره مهارت دارد.

6-2-%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7%d8%b1-%d8%b9%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b5%d9%81%d8%b1%db%8c

 معمار آثـار تاریخی عباس‏علی صفری  

6-3-%d8%a8%d9%86%d8%a7-%db%8c%d8%af-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d9%86%da%98%d8%a7%d8%af

                     بنّا یداللّه حسین نژاد  

   

                     نجّار عین‏اللّه کریم داداشی

معماری مساجد تاریخی بناب

         همان‏طوری که در فصل ششم آمده است، بناءهای سنّتی و به ویژه مساجد تاریخی شهر بناب در سازه‏های درون خود زیبایی‏ هایی دارند که در فضای بیرونی آنها دیده نمی‏شود. تناسب و هماهنگی یک مجموعۀ معماری، مصالح و هنر به ‏کاررفته در آن اساس زیبایی است. اگر قرار باشد یک بناء زیبایی معماری داشته باشد، باید تمام اجزای آن متناسب باشند. در اجرای یک موسیقی، یک صدای ناهمنوا و ناهماهنگ کافی است تا کلّ موسیقی را زیر سؤال ببرد و از لذّت و زیبایی آن بکاهد و روح را بیازارد.

……………………………………………………..

  ادامه در کتاب دو جلدی نگاه نگاره ها ، ( به همراه  عکس های مرمتی و نقشه ی بناها )

[۱]. ویل دورانت، ۱۳۷۲، ج ۱، ۱۲۵

[۲]. ورجاوند ۱۳۶۳

[۳]. تهرانی ۱۳۷۶، ۲۲

[۴]. بزرگمهری ۱۳۹۲، ۱۲

[۵]. قانون ‏نامۀ حمورابی که بر روی ستونی سنگی نوشته شده بود در سال ۱۹۰۲ در کاوش ‏های شوش به دست آمده و مربوط به هزارۀ دوّم قبل از میلاد است که شامل ۲۹۲ مادّه و یک مقدّمه است.

[۶]. مفهوم این گفته آن است که صاحب‏ خانه چیزی از معماری و ساخت‏و‏ساز نمی‏ داند و معمار وظیفه دارد تمامی جوانب ایمنی و استحکام ساختمان را در نظر بگیرد و مسئولیّت‏ پذیر باشد. امروزه نظام مهندسی این وظیفۀ خطیر را عهده ‏دار است. نمونه‏ های کارهای معماران گذشته را در بناءهای چندصدساله و حتّی هزار ساله مشاهد می‏ کنیم که هنوز هم پابرجا هستند.

[۷]. زمان قشمی ۱۳۹۴، ۵

[۸]. از مصاحبه‏ های استاد شعرباف در وبسایت هنر اسلامی (به نشانی www.abp-art.com)

[۹]. گروتر ۱۳۷۵

[۱۰]. جعفری ۱۳۸۶، ۲۸۷

[۱۱]. پیرنیا ۱۳۸۶، ۵۷

[۱۲]. پیرنیا ۱۳۸۶،۹۰

[۱۳]. پیرنیا ۱۳۸۶، ۹۰-۹۱

دیدگاه ها