مسجد جامع مهرآباد
Mehrabad Mosque, Bonab (Safavid period)
قدمت: دورۀ صفویّه، عهد شاه طهماسب صفوی (۹۵۱ هجری قمری)
شمارۀ ثبت در فهرست آثار ملّی کشور: ۷۸۹
زمان ثبت: قبل از انقلاب
مساحت مسجد: ۴۸/۳۶۸ متر مربّع
تعداد ستونهای چوبی با سرستونهای مقرنسکاری شده و منقوش: ۳۶ ستون
این دو مسجد [مساجد مهرآباد و میدان] نه از آن جهت که به حدود شش سده پیش تعلّق دارند دارای ارزش و اعتبار میباشند بلکه به دلیل کاری که بر روی آنها شده و هنری که در خلقشان بهکار رفته دارای اهمّیّت هستند و در میان آثار معماری چوبی ایران، جایگاهی بلند دارند. جا دارد که در حفظ و نگهداری آنها صمیمانه کوشش شود. دربارۀ ارزش این دو اثر، جا دارد یادآور شویم که چهلستونهای چوبی آن با تزئینات ارزنده و شکوهمندشان، جزء نخستین سرمشقهای ستاوندهای چوبی مشهور دوران صفویّه در اصفهان یعنی چهلستون و عالیقاپو، بهشمار میروند… .[۱]
نمای قدیمی ضلع شرقی مسجد مهر آباد بناب (قربانی اقدم ۱۳۹۲). در این عکس پنجرههای اُرسی مسجد،
درخت توت موجود در میدان و همچنین لنگهای آویزان حمّام مهرآ باد دیده می شوند.
مسجد مهر آباد بناب در سال ۱۲۵۹ ﻫ.ش (قربانی اقدم ۱۳۹۲ ) که پنجره های ارسی مسجد و لنگ های مربوط به گرمابۀ مهرآباد قابل مشاهده اند.
The Mehrabad Mosque in 1980, when the sash windows were still intact.
همانگونه که پارسیان هخامنشی در سر راه خود به جنوب، ستاوندهای آذربایجان را دیده بودند و آن را در معماری خود بهکار بردند، شگفت است که شاهان صفوی نیز ستاوندهای بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوی کاخهای تازهساز خود، همانند چهلستون و عالیقاپو، نهادند. روشن است که افزودن این ستاوندها به کاخهای اصفهان، شکوه ویژهای داده است… .[۲]
تالارهای چهلستون از ستاوندهای چوبی دوران هخامنشی الهام گرفته که خاستگاه آن آذربایجان [تپّه حسنلو] و در واقع سرزمین ماد[۳] بوده… .[۴]
لازم به ذکر است، ب……………………………….
در خصوص مطالبی که در ادامه در مورد مسجد مهرآباد و نیز بناءهای تاریخی سایر مساجد خواهد آمد چهار نکتۀ کلّی قابل ذکرند: ۱)
و ………………………………. ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
نمونۀ سرستون مقرنس کاری شده و متناسب با ارتفاع ستون و فضای مسجد مهرآباد بناب
A stalactite capital with a height proportionate to that of the underlying column and to the overall space of the Mehrabad Mosque of Bonab
نمونه سرستون عالیقاپو
باین ترتیب مسجد جامع مهرآباد چندین بار تعمیر شده ولی مرمّتکنندگان آن هر بار سعی کردهاند که صورت اصلی مسجد را حفظ نمایند. بر بدنۀ دیوار شمالی مسجد کتیبۀ سنگی به خطّ نسخ وجود دارد که به بنای اصلی مسجد مربوط میشود. در این کتیبه نوشته شده:
کتیبۀ مسجد مهرآباد بناب در دیوار مسجد
عکس
بنی هذا المسجد المبارک فی ایام الدوله …………………………………………است.[۷]
در توصیف مسجد مهرآباد، دکتر ورجاوند در مقالۀ «چهلستونهای پرشکوه بناب» مینویسد:
از بناب در تاریخ، صحبت زیادی نشده است که دلیل آن نزدیکی و پیوستگی اش با مراغه بوده است».[۸] این دو مسجد [مسجد مهرآباد و مسجد میدان] نه از آن جهت که به حدود شش صده پیش تعلق دارند دارای ارزش و اعتبار میباشند بلکه
جایگاهی بلند دارند. جا دارد که در حفظ و نگهداری آنها صمیمانه کوشش شود.[۹]
دربارۀ ارزش این دو اثر جا دارد یادآور شویم که چهلستونهای…………………………………
. ترنجها و سرترنجها نیز با گل و اسلیمیها[۱۳] پر شده اند. کنارههای صندوقهها، نقش و
و ………………………….ادامه در کتاب نگاه نگاره ها
ضلع شرقی
ضلع شرقی مسجد مهرآباد به ………………..
ضلع شمالی
در ضلع شمالی حیاط مسجد حجرههایی با …………………….
ضلع غربی
در حیاط دوّم مسجد در ضلع غربی یک فضای سبز وجود داشت. ورودی حیاط دوّم
اکنون …………. .
حجرههای حیاط مسجد و ضلع شمالی مسجد مهرآباد
کشف سکۀ طلا: در بالا اشاره شد که محلّۀ قرهچوللیک منطقه ای…………………………………….
ورودی مسجد.…………………
ورودی اصلی در سمت شرقی یعنی درست ……………….
منارۀ مسجد مهرآباد …………………..
پیش از پرداختن به توصیف منارۀ مسجد مهرآباد، ابتدا به معرّفی اجمالی منارها می پردازیم. مناره به طور کلی بر چهار نوع است: ۱) ……………..
کتیبههای دو طرف منارۀ مسجد ………………..
سنگنوشتۀ سمت راست ورودی مسجد
این سنگنوشته به ابعاد ۵/۲۲ سانتیمتر و متن آن چنین است:
سرکار بندگان ذوالشوکته والشان فتحعلیخان بیگلربیگی دام جلاله که ……………
متن سنگنوشتۀ سمت چپ ورودی مسجد ………………
فضای داخلی مسجد مهرآباد
از بیرون وارد کفشکن و از کفشکن داخل مسجد میشویم. مسجد فضای زیبا و دلباز و روحنوازی دارد. سقف مسجد کاملاً روی ۳۶ عدد ستون چوبی با سرستونهای چوبی مقرنس و لمبهکاری ایستاده و هر کدام از سرستونها در طرحی متفاوت و شکل و نقش و رنگی متمایز از …………………
طرح گل از صندوقه و پردوها (پایاننامۀ خانم نژاد آذر)
درهای نورگیر و هوا خنک کن مسجد
.و ………..
پنجرههای اُرسی در خانۀ آقای بکروی در محلّۀ مهرآباد
نور در معماری اسلامی نمادی عرفانی است. استفاده از مقرنس برای گرفتن، شکستن و پخش نور است و پنجرههای مشبّک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد میکنند و مانع خستهشدن چشم در مقابل نور شدید و ………………………………..
لنتر
مساجد را در تاریکی شب اکثراً با چراغهای آویز نفتسوز موسوم به «لنتر» روشن میکردند. این لنترها یک یا در چند نقطه از شبستان مسجد و ………………………….
گنبد بزرگ سربینه و لنتر در گرمابۀ سنّتی مهرآباد بناب (دورۀ صفویّه)
Great dome of the apodytorium and the lantern, the Mehrabad Bathhouse,Bonab
………………………………………………..
طرحهای مقرنسکاری متنوّع و متفاوت در سرستونهای چوبی مسجد مهرآباد بناب (دورۀ صفویّه)(عکاس: خانم معصومه رحیم پور، عکاسی اندیشه)
Assorted stalactite capitals of the Mehrabad Mosque, Bonab (Safavid period)
ادامه در کتاب نگاه نگاره ها………………………………………
[۱]. ورجاوند ۱۳۶۳، ۴۰۹
[۲]. پیرنیا ۱۳۸۶، ۲۰۷
[۳]. لازم به ذکر است، از قرار معلوم منطقۀ تاریخی همدان (که ظاهراً مرکز حکومت مادها بود) این شیوۀ معماری را از منطقۀ آذربایجان و به طور مشخّص آنچه امروزه تپّۀ حسنلو می خوانیم گرفته است و حسنلو نیز به نوبۀ خود آن را از منطقۀ سوریه اقتباس کرده بود (یانگ ۱۳۹۱، ۷۴-۷۵؛ روف ۱۳۹۱ الف و ۱۳۹۱ب، ۸۵-۸۶ و صفحات دیگر).
[۴]. شمس ۱۳۸۹، ۶۳
[۵]. خیری ۱۳۸۶، ۳۸۱
[۶]. در اکثر کتابها، که مؤلّفان آنها از یکدیگر برداشت کردهاند، نام این خانم «بیبی جان» خانم ذکر شده، امّا با کمی دقّت متوجّه می شویم که در کتیبه به صورت «بیبی خان» نوشته شده است. در آذربایجان و مناطق ترکنشین به خانم بزرگها لقب خان نیز میدادند؛ مانند «خان نهنه» که شهریار در اشعار خود مادر بزرگش را به آن نام میخواند. (در لغتنامۀ دهخدا نیز واژۀ «خان» به این صورت معنا شده است: در زبان ترکی به معنای رئیس، امیر و بزرگ). معلوم میشود بانی این مسجد خانمی بوده رئیس و امیر و یا یکی از بزرگان شهر.
[۷]. کامبخش فرد ۱۳۷۳، ۱۵۹
[۸]. باید توجّه داشت که این مطلب را دکتر ورجاوند، باستانشناس سازمان میراث فرهنگی کشور و کسی که در سال های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ رصدخانۀ مراغه را کاوش نموده، نوشته است.
[۹]. ورجاوند ۱۳۶۳، ۴۰۹٫ دوباره باید توجّه داشت که این مطلب از سوی دکتر ورجاوند بیان شده است.
[۱۰]. معلوم میشود در سال ۱۳۵۱ که آقای دکتر ورجاوند به بناب آمده بود هنوز اطراف مسجد خصوصاً فضای سبز سمت غرب مسجد سالم بود و هیچگونه ساختوسازی پیرامون آن صورت نگرفته بود.
[۱۱]. پارچۀ چهارگوشه که در گوشۀ آن دو بند دوزند و زرتشتیان در وقت خواندن اوستا یا نزدیک شدن به آتش آن را به روی خود بندند (لغت نامۀ دهخدا).
[۱۲]. پیرنیا ۱۳۸۶، ۲۷
[۱۳]. «به دلیل شباهت خطّهای اسلیمی به حرف s به آنها اسلیمی میگویند. خطوط اسلیمی یادآور تلاش و مجاهده انسان برای رسیدن به کمال است. همانگونه که نیمدایره اسلیمی (انسان) در حرکت و به موقع بیوقفه خودی خود امید دارد که شاید در جایی به دایره کامل (خدا) تبدیل شود» (خلج امیرحسینی ۱۳۸۹، ۲۴).