( قصّه ) اوشوردیم آی اوشوردیم : ( سردم بود آی سردم بود)
( با گویش مردم بناب )
نگارش علی اصغر بالغ باز نشسته میراث فرهنگی بناب
اوشوردیم آی اوشوردیم داغــدان آلما دوشیردیم
سردم بود آی سردم بود از کوه سیب جمع می کردم
( در فصل سرمای زمستان ، جمع کردن سیب از کوه ! ، بیهوده دنبال غذا دویدن است ، نشان از فصل فقر بیکاری و نداری )
آلما آغاجیمی آل دیلار مـنه ظـولــوم ده دی لــر
درخت سیبم را گرفند برای من ظلم کردند
( درخت سیب نماد گرفتن فرصت شغلی ، کار و منبع درآمد مرد خانه است و ظلمی که به وی نمودند ) [۱]
من ضولـومنان بئزارام دریــن قـوری قــازارام [۲]
من از ظلم کردن ها بیزارم چاه عمیق می کنم
( درین قوری همان بئش کئجی است که در بیت زیر خودش می گوید و توضیح می دهد )
درین قوری بئش جئچی هــانی بـونـون ارچـئچی
چاه عمیق همان پنج تاعائله است پس مرد این جمع عائله کجاست
{ بئش جئچی همان یک خانواده پنج نفری است { جئچی این واژه هم خانواده ” جئچین ” ، جئچینجک [۳] (جور کردن ، به عبارتی تامین هزینه ی زندگی و مخارج زندگی خانواده ) جئچنیر ( مخارج زندگی را تامین می کند) و همچنین ” جئچی ” در زبان آذری محلی یعنی ” بُز ” در قدیم تشریفات زندگی نبود زندگی خیلی ساده و ابتدایی بود اگر یک نفر یک بز نگه می داشت می توانست با آن خیلی از نیاز های زندگی خود را تامین نماید و به عبارتی زندگی را ردیف و یا چین [۴] کند از قبیل شیر ، ماست ، کره ، پنیر ، گوشت ، پوست ، مو } که تامین هزینه ی زندگی این پنج نفر به عهده ی مردخانه ( ارچئچ ) است .پس مرد خانه و تامین کننده ی هزینه این عائله چه کند ( در بیت زیر می گوید ) }
ارچئچ قـازان دا قـایـنار قـنبر یـانیـندا اوینــار
مرد خانه در دیک فـقر و نداری پخته می شود قبر در نزدش می رقصد
{ ارچئچ در دیک آتش فقر می سوزد ، و قنبر که مامور و نماد ارباب است و مسبب این سوختن در فقر ناشی از بهره کشی است ، از شادی عمل خود در این مجازات می رقصد }
قــنبر گـئیـدی اودنــا قـارغـی بـاتـدی بـودونـا
قنبر رفت برای چوب قارغی به رانش خورد
( قنبر که هیزم بیار این معرکه و مسبب این فقر است . اما قارغی.که همان نی است ( که خودش در بیت زیر می گوید ) به رانش می رود یعنی ( پای ستمگر و ظالم در آخر می لنگـد و به آرزویش نمی رسد چرا ؟ )
قـارغی دئمـه قمیش ده بئش بارماقیم گوموش ده
ادامه این قصّه و قصّه های دیگر ، درآینده و در همین سایت
[۱] به احتمال این قصه ی دوره ارباب رعیتی در روستاهاست که اربابان و یا ( کلانتر و مباشر ) همدست آن ها زمین کشاورزی زندگی را از این روستایی گرفته و حالا او مانده با مخارج پنج نفر عائله و فقر بیکاری دامنگیرشان شده
[۲] من از ظلمی که به من روا میدارند بیزارم و نفرت دارم و کارم سخت است و تامین هزینه ی زندگی این پنج نفر یعنی کندن چاه عمیق و یک نوع خود کشی است { اینکه امروزه قطع حقوق و اخراج از شغل در فرهنگ مردم از زشت ترین کارهاست ناشی از ظلم ستم دوره ی ارباب رعیتی است
[۳] چئچینیم = هزینه را در بیاورم / چئچینون = هزینه ی تان را در بیاورید ، هزینه ی زندگی تان را جور کنید ، چین کنید
[۴] جچین از دو واژه ی ج و چین ( جمع + چینش ) و یا همان جمع و جور کردن و چینش و ردیف کردن است ویا ، ” جئچی ” هم از این واژه است
( برای توضیح بیشتر رجوع شود به فصل چهار کتاب نگاه نگاره ها از همین نگارنده )
نگارنده : علی اصغر بالغ بازنشسته میراث فرهنگی بناب
مؤلف : کتاب دو جلدی ” نگاه نگاره ها ” ( زیبایی های میراث فرهنگی )
وب سایت http:/www.negahenegareha.ir/