نمایش نوار ابزار

مجموعه موزه و بناهای تاریخی بایزید بسطامی ( در شهر بسطام )

مجموعه موزه و بناهای تاریخی  بایزید بسطامی ( در شهر بسطام )

( تمامی عکس ها از نگارنده می باشد )

مجموعه تاریخی  بایزید بسطامی در شهر بسطام شامل ، آرامگاه بایزید بسطامی ، برج کاشانه، صومعه بایزید، مسجد بایزید و ایوان الجایتو، آرامگاه غازان، مسجد و منار سلجوقی و مسجد جامعو حصار تاریخی شهر بسطام و یک موزه کوچک در کنار این مجموعه . ولو اینکه مجموعه تاریخی بایزید بسطامی خود موزه ای از معماری ، هنر و عرفان می باشد

 

برج کاشانه شهر بسطام

               برج کاشانه بسطام پشت مسجد جامع قرار دارد ارتفاع این برج از درون ۲۴ متر و از بیرون نزدیک به ۲۰ متر است. شکل و معماری این برج استوانه ای است و نمای بیرونی آن چند ضعلی منتظم ۳۰ ضلعی به صورت زیگزالی کار شده است . در بالای برج دو ردیف از آجرهای بزرگ مکتوب وجود دارد . و پوشش این برج بصورت گنبدی است ، و یکی از شاهکاری های هنری از هنرمندان و معماران ایرانی است .

          

مسجد بایزید بسطامی

              مسجد بایزید که در کنار قبر او قرار گرفته است ، مسجدی با معماری از مصالح آجرکاری ، مناره مسجد آجری مزین به اشکال هندسی ، نقاشی های سنتی از گل ، بوته و اسلیمی در دیوارها و در سقف ، ستون و سرستون های چوبی مقرنس کاری شده شبیه سرستون های مسجد اسماعیل بیگ بناب امّا بدون نقش و نگار و به صورت ساده و در کنار این مجموعه معماری زیبای مسجد جامع بسطام یکی از زیباترین معماری هنرمندان معمار ایرانی است ، فوق العاده جالب و دیدنی

 سرستون های مسجد بایزید بسطامی ، مشابه سرستون های

مسجد اسماعیل بیگ بناب است اما بدون نقش و نگار

مناره مسجد

                  در قدیم دور تا دور شهر بسطام دارای برج و بارو بوده که  اکنون تنها قسمت هایی از آن به جای مانده است که به شماره ۳۹۴۷ در تاریخ ۱۰/۷/۸۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

       بقایای برج و باروی شهر تاریخی شهر بسطام

     بقایای برج و باروی شهر تاریخی شهر بناب

          این حصار شباهت زیادی دارد با برج و باروی شهر بناب دارد ، معماری هر دو با  با مصالح کلوخ و خشت خام است ، خوشبختانه تکه های خوبی از این آثار به جای مانده است نگارنده در سال ۱۳۹۵از این مجموعه بازدیده و بر حسب وظیفه  از اراده قوی مسئولین شهر بسطام برای حفاظت و مرمت از این مجموعه خصوصا حصار تاریخی شهر تشکر و قدردانی دارد .

سنگ قبر بایزید بسطامی

            بایزید بسطامى» نامش «طیفور» بن عیسى بن آدم (۱)  و در شهر بسطام که از شهرهای خراسان است، اصلاً زرتشتی یا مسیحی بوده بعد از مسیحیّت مسلمان شد و ابتدا مذهب حنفی را انتخاب کرد، سپس وارد حوزه تصوّف اسلامی شد در سال ۱۶۰ تولد یافت، ولى در سال وفات او اختلاف کرده اند بعضى سنه ۲۳۴ و پاره اى ۲۶۴ و بعضى دیگر ۲۶۱ نوشته اند.

                                       آرامگاه بایزید بسطامی در شهر بسطام

آرامگاه بایزید بسطامی نیز در حیاط این مجموعه و در کنار درب ورودی مسجد واقع است.  قدیمترین آثار آن به قرن های سوم تا پنجم تعلق دارند، اما بیشترین قسمت های آن در دوره ایلخانیان و پس از آن ساخته شده است

او از بزرگترین عارفان و بزرگان اهل تصوّف می باشد، که دارای شهرت و اهمیّت بسیار بوده و رفتار و گفتارش در همه مؤمنان و مردان راه حقّ تأثیر دارد .  ردّ پای بایزید را در اکثر کتب صوفیّه به صورت داستان یا سخنان منظوم می بینیم. به خصوص این آراء در آثار منظوم عرفانی عطّار و مولوی کاملاً مشهود و جلوه گر است.

نمونه ای از نقش نگارهای داخل دیوار مسجد

              گفتند درویشی چیست ؟ گفت : آنکه کسی را در کنج دل خویش پای به گنجی فرو شود و در آن گنج گوهری یابد آنرا محبت گویند ، هر که آن گوهر یافت او درویش است .   ( بایزید بسطامی )

حکایت شیخ فرید الدین عطار

شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در تذکره الاولیاء می نویسد: «نقل است که گفت مردی در راه حج پیشم آمد گفت: کجا میروی؟ گفتم: به حج. گفت: چه داری؟ گفتم: دویست درم. گفت: بیا بمن ده که صاحب عیالم و هفت بار گرد من در گرد که حج تو اینست. گفت: چنان کردم و باز گشتم. و گفت از نماز جز ایستادگی تن ندیدم و از روزه جز گرسنگی ندیدم. آنچه مراست از فضل اوست نه از فعل من. و گفت: کمال درجه عارف سوزش او بود در محبت».[۱]

کاشی کاری دیواره در  ورودی مسجد

نظم جلال الدین محمد بلخی (مولوی) درباره بایزید بسطامی

بـایـزیـد انـدر سـفـر جـسـتـی بـسـی                        تـا بـیـابـد خـضـر وقـت خـود کـسـی

دیـد پـیـری بـا قـدی هـمـچـون هـلال                      بـود در وی فـرو گـفـتـار رجـــال

بـایـزیـد او را چـو از اقـطـاب یـافــت                      مسکنت بنمود و در خدمت شتافت

پـیـش او بنشست می پرسید حـال                      یافتش درویش و هم صاحب عـیال

گفت: عزم تو کجـا؟ ای بــایــزیــــد!                        رخت غربت را کجا خـواهـی کـشید

گفت: قـصـد کـعـبـه دارم از پــگـــه                          گـفـت: هین با خود چه داری زاد ره

گفت: دارم از درم نــقــره دویست                        نک ببسته سست برگوشه ردی است

گفت: طوافی کن بگردم هـفت بار                        ویــن نـکـوتـر از طــواف حـــج شـمـار

و آن درمها پیش من نــه ای جـواد                        دان کـه کـردی و شـد حـاصـل مـراد

عمـر کردی، عـمر بـاقـی یـافـتـی                             صـاف گـشـتـی بـر صـفـا بـشـتـافـتـی

حق آن حقی که جانت دیده است                       که مرا بر بیت خود بـــگــزیــده است

کعبه هر چندی که خانه بر اوست                         خلقت من نـیـز خــانــه سـر اوسـت

تـا بـکـرد آن خانه را در وی نــرفـت                        ونـدریـن خـانـه بـجـز آن حــی نــرفـت

چـون مـرا دیـدی خــدا را دیده ای                         گـرد کـعـبـه صـدق بـر گـردیـده ای

خدمت من طاعت و حمد خداست                      تـا نپنداری که حق از من جـداســت

چـشـم نـیـکـو بـاز کـن در من نگر                           تـا بـبـیـنی نور حق اندر بــــشــــر

کعبه را یک بار “بیتی” گفت یــــار                         گـفـت: (یا عبدی) مرا هفتاد بـــار

بـایـزیـدا کـعـبـه را دریـــــافـــتــی                             صـــد بها و عــز و صـــد فـر یافـتـی

بایزید آن نکتـه ها را گوش داشت                      هـمچـو زرین حلقه ای در گوش داشت[۲]

بشقاب چینی در موزه بایزید بسطامی

     «نقل است که او را گفتند قومی می‌گویند که: کلید بهشت کلمه لااله الاالله است. گفت: بلی کلید بی دندانه در نگشاید و دندانه این کلید چهار چیز است: زبانی از دروغ و غیبت دور،    دلی از مکر و خیانت صافی،      شکمی از حرام و شبهت خالی        و عملی از هوی و بدعت پاک.

(النور من کلمات ابی طیفور)

بلوار ورودی مجموعه تاریخی بایزید بسطامی

هم از اوست

باز آمدم چون عید نو، تا قفل زندان بشکنم             وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم

 

             

        در کنار آرامگاه بایزید ، درختان نیز در آرامش اند

درختی در داخل خیابان   ، عامر تبر  بی خبر  ، سپاس از حافظان محیط زیست

چراغی در ابتدای بلوار آرامگاه بایزید . چراغ نماد روشنی بخش راه است ،

وسعت بخشیدن به دیدگاه ، بینش و آگاهی بخش انسان هاست .

این چراغ تفکر و پیام زندگی ساز بایزید است به علاقمندانش

 

نگارنده : علی اصغر بالغ بازنشسته میراث فرهنگی بناب

موألّف : کتاب دو جلدی ” نگاه نگاره ها ” ( زیبایی های میراث فرهنگی )

وب سایت http:/www.negahenegareha.ir/

 

 

[۱] به نقل از سایت عرفان آباد

[۲] به نقل از سایت عرفان آباد

دیدگاه ها