نمایش نوار ابزار

گشتی در میان خاطره های شاد. (قسمت – ۲ )

 گشتی در میان خاطره های شاد. (ق- ۲ )

🌹- عاشق شکیب در بناب

🌸- برنامه ای از میراث فرهنگی بناب  سال ۱۳۸۳

🌺 – موسیقی عاشیق،  جایگاه ویژه ای در دل مردم آذربایجان  دارد،  روح  روستائیان با ساز و آواز عاشیق پیوند عمیق دارد.  قبل انقلاب کمتر روستا و ایلات و عشایری بدون عاشیق یافته می شد. عاشیقان  نماد و نماینده  مردان و زنان حماسه آفرینان  ملّی مردم آذربایجانند. مردم آذربایجان حماسه های “کور اوغلی” ، عاشقانه های “فرهاد و شیرین” ، “لیلی مجنون”را در سنگ سینه هایشان نوشته دارند. هر قوم و قبیله ای و هر ایل و عشایری موسیقی عاشیق مخصوص خود را دارند. عاشیقان ضرب المثل ها، بیاتی ها، سخنان پر مغز و نغزی که به سنگ محک تجربه ی پدران و مادران رسیده، زنده نگه می دارند.

❤️ – عاشیقان اول باید خودشان عاشقِ  باشند تا نهال این عشق  را در سینه عاشقان این موسیقی بکارند و الّا ناقل هیچ احساسی نخواهند شد و نهالشان به بارنخواهد نشست. عاشیقان  شیفته ی ساز به هنگام نواختن،  از شدت عشق  “قبّوز” ساز را مانند مادری که نوزادش را در آغوش گرفته و از شدت محبّت به دل چسبانده است می چسبانند.  انگار این نوای زخمه های نواخته بر سیم ساز،  صدای تپش های دریچه های قلب عاشیقان است.

🌸 – مردم فصل بیکاری را، حبس خانگی، بیماری ناشی از وزش صدای نوحه های مرگ آفرین سرمای جانسوز زمستان را،  با گرمی دورهمی ها و ساز و آواز عاشیقان بدر می کنند به امید بهار می مانند.

👈-  چه استعداد هایی در این روستاهای محروم ، بی امکان از رشد و شکوفایی، بی اطلاع مردم  و بی نام می مانند و می روند.  هنرمندانی که به جای حمایت،  مورد تحریم و تهدید  قرار می گیرند.کسانی که می گویند افکار و آیینشان برگرفته از فطرت انسان هاست، چگونه در برابرخواست اکثریّت مردم مقاومت،  و نیاز ذاتی انسان ها به شادی، را سرکوب می کنند

🌻-  در اوایل انقلاب در روستایی از روستاهای “قره آغاج” برای ضبط برنامه ی مردم شناسی توسط کارشناس محترم جناب آقای “پدرام” با زحمت و توسط واسطه ای “عاشیق” روستا را از خانه بیرون آوردیم تا سازی بنوازد و ما ضبط کنیم. او می گفت بعد از انقلاب به درخواست روحانی روستا از ترس  یک از سازهایم را در میدان همین روستا به دست خودم شکستم، انگار صدای شکست سازم صدای شکستن استخوان هام بود. محال بود بشکنم اما یکی را در میان کاه در طویله مخفی کرده بودم و این ساز همان است.

🍁 – عاشیقان  با آن همه گرفتاری ها،  سختی های معیشتی،  بیکاری،   تنگدستی، مانع تراشی از اجرای برنامه ها.  بی پولی،  هنرمندانه به توسعه موسیقی  دست یافته اند.  علاوه اینکه کم نشدند، گم نشدند، و از بین نرفته اند !!!، آموزش موسیقی را به خانه ها و  به دل کودکان کشانده اند. و  راهی برای روانه شدن  آهسته، آرام پیدا کرده اند.  یک روزنه ای  از شادی و نشاط بین مردم غم زده جامعه باز کرده اند.   👏👏👏  ( ادامه دارد)

علی اصغر بالغ

بازنشسته میراث فرهنگی بناب

نگارنده کتاب دو جلدی “نگاه نگاره ها” 

❤🍀🌹🙏🙏🌹🍀❤

دیدگاه ها