نمایش نوار ابزار

💐 – دورهمی های  “همدلانه” را دور نزنیم ( قسمت سوم)

💐 – دورهمی های  “همدلانه” را دور نزنیم ( قسمت سوم)

🔥- 《… مادرِ همیشه خسته از کار. آخرین نفری بود که بعد از خوابیدن بچه ها به دنبال “جَهره” و یا کارهای مانده از روز می رفت.
اولین نفری بود صبح بیدار می شد و به دنبال آماده کردن سماور، صبحانه و “تولاما” می رفت تا مردان کار و مدرسه رفته گان صبحانه بخورند و پی کار بروند.  بچه داری، شست شوی لباس کهنه بچه ها در رودخانه یخ بسته زمستان و نگهداری گوسفند (قِیلَه لیه) از موضوع بحث خارج است، بماند بوقت دیگر.🙏
❤️ مادر بعد از اتمام خمیر تا چشم روی هم می گذاشت، با بانگ خروس سحری، بیدار می شد و تنور را که یک روز قبل با چیدن “یابّا” (۱). و با ریختن کمی “سِشمه” (۲)، روی هواکش داخل تنور آماده کرده بود، با باز کردن “چوفلِه” (هواکش تنور)، تنور را روشن می کرد. یکی از بچه ها را بیدار می کرد تا به تدریج “سِشمه” به تنور بریزد تا تنور خاموش نشود و خود به دنبال کارهای دیگر می رفت.  گاها می آمد با “چَس سُو” (چوب شبیه دسته بیل) آتش کف تنور و “چُوفلَه” را تنظیم می کرد تا دود زیاد همسایگان را ناراحت نکند. با این کار تا آمدن بانوی “نان پز”، دیواره های تنور گرم می شد.
👈🏽- بانوی شاطر، وردنه زن، وقتی می آمدن شروع به ( کُنده = چانه) زنی خمیر می کردند و در کنار “وردنه زن” می چیدند. رویش را با پارچه تمیز می پوشانیدند تا خمیر بهتر تخمیر شود. بعد از انجام کارهای مقدماتی هر کس جای خود می نشست.  “اَرسین” (۳) و “شیش”(۴) را در کنار بانوی “نان پز” می گذاشتن تا در مواقع لازم استفاده کند. “کُنده” خمیر را بر می داشتند و با “بازو”(وردنه)، بر روی تخته مخصوص کمی پَهن می کرد  بعد،  آن را روی (“ایل فدَه” = ناونده، بالشتک مو) شاطر می گذاشت و شاطر این خمیر نیمه باز را بر روی دستانش بیشتر باز و نازکتر می کرد، و روی “ایل فیده” می خواباند، بعد به دیواره گرم تنور می زد. تا خمیر در دیواره تنور پخته و برشته گردد.
🌾- برداشتن نان گرم و تازه و برشته از کنار تنور، برای صبحانه، خالی خوری و یا با ماست گاو اصل. خصوصا با آبگوشت و آش تنوری که مادران بعد از اتمام از نان پزی، در تنور و می پختند عالمی داشت. در قدیم بخاطر بوی عطر نان و حرمت همسایه ی دیوار به دیوار، صبح برایشان نان تازه و گرم می بردند.
(یاد باد آن روزگاران یاد باد…)
🍃- نگارش اسامی وسایل تنور با گویش محلی، برای ماندگاریست. هر کدام از این واژه ها معنای طبیعی خود دارد.
(ادامه دارد)
۱-  یاب با = فضولات گاو  و گوساله را خیس و نرم می کردند، در روی زمین به قطعات بیضی شکل به ضخامت ۵ سانتی درآورده در جلو آفتاب خشک و در یکجا روی هم جمع می کردند(قالاخ) و در سوخت تنور استفاده می کردند.
۲- سِشمه= فضولات گوسفند و پوسته بادام و خرده چوب
۳- اَرسین( میله آهنی ۵ / ۱ متری که دوسرش شبیه حرف z  قلّاب بود. ۴-“شیش” هم شبیه اَرسین، فقط سر دیگرش مثل نیزه بود برای درآوردن لواش های به تنور افتاده استفاده می شد.

علی اصغر بالغ
بازنشسته میراث فرهنگی بناب
🌾🌹🙏🙏🌹🌾

دیدگاه ها