واژه های باستانی در گویش مردم بناب (سری اول)
🙏🏻 – عزیزان اعلام نظر فرمایند
واژه های زیر متعلّق به چه زبانی؟، چه زمانی؟ و به چه قومی تعلّق دارد؟
۱- نگارش بر مبنای گویش محلی بناب است. چراچه، اصل با گویش محلی مردم منطقه است مگر اینکه نادرست بودن گویش واژه ها با سند اثبات شود.
۲- زبان شناس نیستم، بیشتر نظر شخصی است. احتمال اشتباه در نگارش و در معانی واژه ها وجود دارد. همفکری برای ریشه یابی واژه ها
🌺 – واژه ها
“چُو”= چُب = چوب
چُوچ= ریشه چوبی گیاهان
چُو چین= چینش ریشه های چوبی
چُول= باغ، صحرا، چوب زار
چُوول = ریشه های چوبی یک دسته گیاه
پنبه چُو = چوب پنبه، چوب نرم
چُووان = ریشه گیاهی چه در شستن لباس استفاده می شود
چُولَش = لش چوب، چوب سست و مرده و یا خشک شده، ساقه گندم
چُووال = چوب + وال ( نوعی گونی بزرگ و گشاد، که با موی بز (قَزیل) بافته می شود، با دستگیره ای از چوب
چُوتیح = تنه ریشه های درخت
چُوتکِه = چُو + تکه =تکه ها و یا دانه های چوبی، دستگاه حسابگر که دانه هایش چوب است
چُوبان = نگهبانی با چوب، نگهبان گله گوسفندانِ چوب به دست
چُودار” = چوب دار، صاحب گله گوسفند با چوپانش
چُور = چُو + ر = چوب + راه ، راهی با چوب راه رفتن= کور
چُولاخ = چو + لخ = با چوب لنگان لنگان رفتن، با چوب تکان خوردن
چُووگان = نوعی بازی با چوب
چُوسا، چوسا سققل = مانند چوب، موی ریش زبر، شبیه چوب
چُوماخ = چوب دستی
چُوخ = چُو + خ = چوبِ خیلی، زیاد
چُوسسُو= چوب دستی که در تنورنان کارکرد دارد
چُووَه= نان، نانی که با چوب پخته شده
چُوس= چوب دستی برای بازی کودکانِ “چوس آغاجی”
چارچُووا = چهار چوبه دَر ، چوبِ چهار طرف باز
چُوول = خاکستر، چوبِ له شده، پودر شده
چُوپیح = چُوپیک = چوب های ریز و کوچکی چه در “کفِ” آب می ایستن
چُومیر = چُو + میر = چوبِ آتش خورده، در آتش سوخته
چُوز = چُو + ز = چوب (سرخ شده)، زیبا
تنباچُو = بدنه با چوب
چُوپک = چُو + پ + ک = پراندن، دور کردن با چوب کوچک.
چُوتک = زدن، تنبیه با چوب
چُوو= تکه چوبی که به هنگام دسته کردن بیل استفاده می کنند.
چوُبوُق =شاخه، چوب نازک و باریک، چوبِ مانند بوق، وسیله چوبی برای کشیدن توتون . و….
🔸️ از کتاب ( برزآبادی، معانی حروف الفبای فارسی)، استفاده شده است
بالغ- بازنشسته میراث فرهنگی بناب
🍃🌺🙏🏻🙏🏻🌺🍃