نمایش نوار ابزار

“نه چِی نی یب، اوتا بلیر نه چخاردیب، آتا بلیر”

“نه چِی نی یب، اوتا بلیر نه چخاردیب، آتا بلیر”

بازخوانی یک ضرب المثل محلی

“نه چِی نی یب، اوتا بلیر نه چخاردیب، آتا بلیر” : (نه می تواند به جَود و بخورد، و نه می تواند از دهانش بیرون  کند و یا دست بر دارد).

      ضرب المثل حکایت کسانی است که  اشتهای سیری ناپذیری دارند و به طمع و ولع خوردن دچار شده اند. طعمه ی بزرگتر از دهانشان را برداشته اند، بدون اینکه ظرفیّت و توان خود را بشناسد، طعمه در گلویش گیر کرده است. گرفتار شده و خودش هم خفه می شود.

       نهایت زورش را می زند، اما هم خود را خسته می کند و هم طعمه را حرام .

         پیرِ پدید آورنده و صاحب تجربه ی این ضرب المثل، طرف صحبتش با کسانی ست طمع دارند و شعور ندارند. مصداق همان مصراع معروفی ست چه می گویند (آنکس که نداند و نداند که نداند). با خود بزرگ بینی، مسئولیّتی را بعهده گرفته اند،  خیال می کنند می دانند و می توانند اداره کنند، ولی در عمل نمی توانند.

        سر نوشت بعضی از مسئولانی ست که مسئولیتی را پذیرفته اند اما نمی توانند زیر مجموعه خود را اداره کنند. مانند خودشان، کارکنانی تنبل، ضعیف و کار نابلد به کار گمارده اند. “کار” در دستانشان مانده است. ناخدایی کشتی را قبول کرده اند، اما در تلاطم دریاها، با اضطراب و ترس، خواب، آرامش و آسایش را از مسافرانش گرفته اند. نه می توانند و نه به دیگری واگذار می کنند. نتیجه کار این مردمند که ضرر می کنند. شرایط را به زیر مجموعه خود بسیار تنگ و سخت  می کنند

 

 

علی اصغر بالغ 

بازنشسته میراث فرهنگی بناب 

دیدگاه ها